این نوشته ی فریدون مشیری رو هر روز بخونیم

این نوشته ی فریدون مشیری رو هر روز بخونیم!
یاد من باشدفردا دم صبح جور دیگر باشم
بد نگویم به هوا,آب,زمین....
مهربان باشم با مردم شهر
وفراموش کنم,هرچه گذشت
خانه ی دل بتکانم از غم
وبه دستمالی از جنس گذشت
بزدایم دیگر,تار کدورت از دل
مشت را باز کنم,تا که دستی گردد
وبه لبخندی خوش
دست در دست زمان بگذارم
یاد من باشد فردا دم صبح
به نسیم از سر صدق,سلامی بدهم
وبه انگشت نخی خواهم بست
تا فراموش نگردد فردا
زندگی شیرین است,زندگی باید کرد
گرچه دیر است ولی
کاسه ای آب به پشت سرلبخندبریزم,شاید
به سلامت زسفر برگردد
بذر امیدبکارم در دل
لحظه را دریابم
من به بازار محبت بروم فردا صبح
مهربانی خودم عرضه کنم
یک بغل عشق از آنجا بخرم
بگذرم از سرتقصیر رفیق,بنشینم دم در
چشم بر کوچه بدوزم با شوق
تا که شاید برسد همسفری,ببرداین دل مارا با خود
وبدانم دیگر قهر هم چیز بدیست
وبدانم که اگر دیر کنم مهلتی نیست مرا
وبدانم که شبی خواهم رفت
وشبی هست ,که نیست,پس ازآن فردایی



مجله مانا
(فروغا)
دیدگاه ها (۳۳)

به کلینیکِ خدا رفتم . . . . تاچکاپِ همیشگی را انجام دهم. فه...

۲_پست عمران وراه سازی _کارن۳_پست امداد ونجات_کوردمن۴_پست معم...

روزی مرد ثروتمندی ، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او ن...

پاپوشچکمه و چارقبه نقل از هرودت ((این مادی ها روی نقش های آش...

تکپارتی یونگی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط