ﻗﺼﺪﻡ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺑﻮﺩ،
ﺍﻣﺎ ﮐﻨﺎﺭﺕ...
ﻧﻪ ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺕ...!

ﻗﺼﺪﻡ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﻏﺮﻭﺭﻡ ﺑﻮﺩ،
ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺖ...
ﻧﻪ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯾﺖ...!
ﻗﺼﺪﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻮﺩ،
ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﺗﻮ...
ﻧﻪ ﺑﺎ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺖ...!

ﻗﺼﺪﻡ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻥ ﺑﻮﺩ،
ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺖ...
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺖ...
#ﻗﯿﺼﺮ‌ﺍﻣﯿﻦ‌ﭘﻮﺭ
دیدگاه ها (۱)

چقدر دلتنگ حضورت هستم!کاش تصویرت،نفس می کشید...

گفتی میخواهم تنها باشم ؛دلبر جان ؟آغوش من پر است از تنهاییبی...

من تو را لمس نمی‌کنممن تو را زیارت می‌کنم....تو بوی بهشت... ...

دل داده ام بر باد،بر هر چه بادابادمجنون تر از لیلیشیرین تر ا...

#داستان 💢 مرغ و پلو 💢ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﻠﻮﯼ ﻏﺬﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩﮔﻮ...

#سخن_خدا «١٤» ﻳَﺂ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﺁﻣَﻨُﻮﺍْ ﺇِﻥَّ ﻣِﻦْ ﺃَﺯ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط