(کمک قلبم داره اتیش میگیره)
(کمک قلبم داره اتیش میگیره)
(Help, my heart is on fire)
P²³
پایان فلش بک*
+جیمین
_ها
(کمک قلبم داره اتیش میگیره)
(Help, my heart is on fire)
P²³
ویو ا/ت
_بیدار شو
هوی
بلند شوو
+چته بزا بخوابم پد صگ
_خسته نباشی امروز روز عروسیه ها
+خو چیکار کنم
_لباس
میکاپ
حموم
د کارای دیگه
+وایی چرا زود ار بیدارم نکردی هاا
_اگر میشدی
+باشه حالا
برو بیرون میخوام برم حموم
+امشب عروسیمونه ها
_عه
عه
عه
+باوشه حالا
رفت و در هم بست یه دوش ۱۵ مینی گرفتمو اومدم
تق تق(مثلا صدا در زدنه)
'خانم پارک
+بله
'برای میکاپ و لباس اومدیم
+بفرمایید
حوله تنم بود
'قبل از کار هایی که باید انجام بدیم باسد صبحانه میل کنید تا د مراسم گشنه تون نشه
+ممنون
بعد از میکاپو موهامو لباس ساعت شده ۵
یه ساعت مونده بود
رفتم بیرون
اهه این کفاشا هم که
زنگ زدم به بورا
درسته الان سر و وعضش بهتر شده بود ولی بازم با هم بودیم
_الو سلام خوبی
^به به عروس خانوم امشب که شما باید خوب باشی
+بعله
^اماده ای
+اره تو چطور
^نیم ساعت دیگه
تو هم منتظر باش تا اقا داماد برسه
+باشه
کاری نداری
^نه مواظب خودت باش
ویو جیمین*
♧داداش چرا نگرانی خو یه عروسیه دیگه
☆اره چرا استرس داری خب
_نمیدونم احساس میکنم
¿هیچی احساس نکن با یه بله میگی میره پی کارش
_باشه
یک ساعت بعد*
صدای بوق(دیگه نمیوتونم صده بوقو در ارم)
ویو ا/ت
اومد
بدو کنان رفتم پیشش
_به به چه خوشگل شدی
+همچنین
_بشین
+با کمال میل
وارد سالن شدن*
جیمین بهم اشاره ای کرد که سرمو برگردونم
و یهو بابامو دیدم
بهم اشاره ای کرد که باهاش برو
رفتم و دستشو گرفتم
بابای ا/ت:واسه خودت خانومی شدی
+ممنون شما هم خوش تیپ شدین
رسیدن به کنار عاقد(دیگه مسحی شو نمیدونم)
بابای ا/ت: اقای پارک به شما میسپارمش
_مطمعن باشد که نمیزارم اب تو دلش تکون بخوره
(یاد عروسی گلزار افتادم)
عاقد متنشو میخونه و ماهم بله هارو میگیم و دیگه عهم
یک سال بعد
_ا/ت بیا بیا که حرف زد
+اومدم
_بگو بابایی
&بابا
+بیا نه ماه تو شکمت نگه ش دار اخر اسم باباشو بگه
_خنده ریز*
خب دیگه اینم تموم شد
پایان خوش
(Help, my heart is on fire)
P²³
پایان فلش بک*
+جیمین
_ها
(کمک قلبم داره اتیش میگیره)
(Help, my heart is on fire)
P²³
ویو ا/ت
_بیدار شو
هوی
بلند شوو
+چته بزا بخوابم پد صگ
_خسته نباشی امروز روز عروسیه ها
+خو چیکار کنم
_لباس
میکاپ
حموم
د کارای دیگه
+وایی چرا زود ار بیدارم نکردی هاا
_اگر میشدی
+باشه حالا
برو بیرون میخوام برم حموم
+امشب عروسیمونه ها
_عه
عه
عه
+باوشه حالا
رفت و در هم بست یه دوش ۱۵ مینی گرفتمو اومدم
تق تق(مثلا صدا در زدنه)
'خانم پارک
+بله
'برای میکاپ و لباس اومدیم
+بفرمایید
حوله تنم بود
'قبل از کار هایی که باید انجام بدیم باسد صبحانه میل کنید تا د مراسم گشنه تون نشه
+ممنون
بعد از میکاپو موهامو لباس ساعت شده ۵
یه ساعت مونده بود
رفتم بیرون
اهه این کفاشا هم که
زنگ زدم به بورا
درسته الان سر و وعضش بهتر شده بود ولی بازم با هم بودیم
_الو سلام خوبی
^به به عروس خانوم امشب که شما باید خوب باشی
+بعله
^اماده ای
+اره تو چطور
^نیم ساعت دیگه
تو هم منتظر باش تا اقا داماد برسه
+باشه
کاری نداری
^نه مواظب خودت باش
ویو جیمین*
♧داداش چرا نگرانی خو یه عروسیه دیگه
☆اره چرا استرس داری خب
_نمیدونم احساس میکنم
¿هیچی احساس نکن با یه بله میگی میره پی کارش
_باشه
یک ساعت بعد*
صدای بوق(دیگه نمیوتونم صده بوقو در ارم)
ویو ا/ت
اومد
بدو کنان رفتم پیشش
_به به چه خوشگل شدی
+همچنین
_بشین
+با کمال میل
وارد سالن شدن*
جیمین بهم اشاره ای کرد که سرمو برگردونم
و یهو بابامو دیدم
بهم اشاره ای کرد که باهاش برو
رفتم و دستشو گرفتم
بابای ا/ت:واسه خودت خانومی شدی
+ممنون شما هم خوش تیپ شدین
رسیدن به کنار عاقد(دیگه مسحی شو نمیدونم)
بابای ا/ت: اقای پارک به شما میسپارمش
_مطمعن باشد که نمیزارم اب تو دلش تکون بخوره
(یاد عروسی گلزار افتادم)
عاقد متنشو میخونه و ماهم بله هارو میگیم و دیگه عهم
یک سال بعد
_ا/ت بیا بیا که حرف زد
+اومدم
_بگو بابایی
&بابا
+بیا نه ماه تو شکمت نگه ش دار اخر اسم باباشو بگه
_خنده ریز*
خب دیگه اینم تموم شد
پایان خوش
۳.۰k
۲۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.