خیــــــــره به مــــــــردم نشسته ام....تنهـــای تنهـــا
خیــــــــره به مــــــــردم نشسته ام....تنهـــای تنهـــا.....نــــه کسی حــــــالـــم را میپرسد....نـــــه کسی هـــــــوایم را دارد....!عیـــــب نــــدارد....ســـالهـــاست بـــــه ایـــن زنــــدگــی عـــــادت کــــــرده ام....آشـــــناهایم: غــــریــبه هایی هـــــســـتند....کــــه تنها اسمشان را میدانم...!! میخندم! ساده میگیرم؛ ساده میگذرم... با هرسازے میرقصم! نـﮧ اینکـﮧ شادم و از هفت دولت آزاد! نه! مدتے طولانی شکستم ؛ زمین خوردم ؛ زجر کشیدم و گریـﮧ کردم وحالا براے زنده ماندن خودرابـﮧ کو چه علی چپ زده ام روحم بزرگ نیست! دردم عمیق است میخندم تا جای زخمهایم را نبینی...
۲.۱k
۲۵ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.