من از این دنیا یک خانه میخواهم با یک پنجرهی چوبی که رو

من از این دنیا یک خانه می‌خواهم با یک پنجره‌ی چوبی که رو به حوض کوچکِ آبیِ حیاط باز شود و تختی با اندک فاصله ای کنارِ حوض تا هر روز با دو فنجان چای آنجا بنشینیم و دوست داشتنت را از سر بگیرم ...
کمی دوستت دارم روی نبات بپاشم و در چای ات حل کنم
سرخ و شیرین اش را در حوض بیندازم که هر قاچش تنت را خنک کند و دلت را گرم ...
چند دوستت دارم دورِ حوض بچینم که به وقتِ خندیدنت گل از غنچه‌ی‌شان بشکفد.. صورتی و قرمز
یک دوستت دارم را هم که روی اجاق گذاشته ام تا جا بیفتد و لعاب بیندازد
اما اصل دوستت دارم را .. بینِ خودمان بماند .. آغوش صدا می‌زنم ... که اگر نباشد باقیِ دوستت دارم ها ؛ تنها تنها نه خانه را گرم می‌کنند نه دل را ...

#مریم_قهرمانلو
دیدگاه ها (۱)

آدم تا وقتی عاشق نشده و اولین آغوش و بوسه را تجربه نکرده فکر...

براتون رابطه ای رو آرزو می‌کنم که هر وقت کسی ازتون پرسید : چ...

من عاشق آدمایی ام که می‌تونن ساعت ها باهام راجع به کتاب حرف ...

حالا که نه. بگذار بگذرد. بگذار همه‌ی برنامه هایت پیش برود. ب...

⁨⁨⁨⁨حتما بخوانید👇🏼😭💔رخت عزایت را به تن کردم عزیزماصلا خودم ر...

ازمایشگاه سرد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط