پیش پایت همین دو ساعت قبل...

پیش پایت همین دو ساعت قبل 
فکر کردم به روزهای بدم
فکر کردم چه علتی دارد 
که تمام گذشته را بلدم؟


فکر کردم اگر نبودی تو 
با غم بی‌کسی چه می‌کردم
روزهایم چطور سر می‌شد؟
اصلأ از درد سکته می‌کردم!


چشم‌هایم به چشم‌های که بود؟  
حس آرامشم صدای که بود؟
دست‌هایت نبود در دستم، 
غصه هم‌دست و عمرْ فاجعه بود


چقدَر من تو را دعا کردم 
چقدَر گریه... هیچ می‌دانی؟
چقدَر توی شعرها گفتم:
"کاش می‌شد شبی زمستانی..."


"کاش می‌شد شبی زمستانی 
با تو در کوچه‌ای قدم بزنم
تو برایم غزل که می‌خوانی
من برایت از #عشق دم بزنم"


حبس در مردمان چشم توام
مژه ات میله‌های زندان است 
آن‌قدَر پاک و مهربانی که
حرف‌هایت شبیه قرآن است


تو همانی که اسم زیبایت
حک شده در کتاب تقدیرم
"خط قرمز برای من لب توست
تو بگویی بمیر می‌میرم"


شادم از این‌که یار من هستی 
شادم از این‌که عاشق تو شدم 
شادم از این‌که تو همانی که 
"می‌نشیند #فقط کنار خودم"


چقدر روزهایمان خوب است
زندگی‌مان چقدر رنگین است 
تا تو باشی کنار من #بانو
حال این روزهای من این است


"چای داغی به دست داری و 
در فضایی که عطر و بوی هل است 
حس خوب سبک شدن دارد
دردِدل با کسی که دردِ دل است"


"عربی را همیشه مردودم"
تو بزرگی، نگیر سخت به من 
دوستت دارم ای عزیز دلم 
"یا حبیبی احبک جدا"
#سیدتقی_سیدی
به وقت لحظه‌های انتظار و دلتنگی برای ماه مبارک رمضان
دیدگاه ها (۱)

دعات گفتم و دشنام اگر دهی سهل است

من نیامده‌ام با تو باشممن آمده‌ام تو باشمهیزم آتش نمی‌گیرد آ...

گاهی باید از همین راهی که آمدیددوباره برگردیدسختی را به جان ...

تا دیر نشده بیدار شویم

امروز با شاخه گلی سرخ ودستانی لرزان به دیدارت می آیماین اشک ...

کاش تهران بندر داشت. کنار لنچ مینشستیم و من برایت از شاخ و ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط