شب شد

شب شد...
ماه را بوسیده ام،
خیال پریشانم را شانه زده ام
گلدان های شمعدانی را به نوازشی آرام خوابانده ام
منتظرت می مانم،
تــا چون هر شب با صدای
"شـبـت بخـیـر مـاه مــن "
رویای تو را به آغوش بگیرم..!
دیدگاه ها (۱)

خوشا شبیکه به آرامگاه من باشیمن آسمانِ تو باشم،تو ماهِ من با...

چنان با چشمهایتدر آغوشم بگیرکه با دل من دنیا را ببینی!ای جان...

خدا قوت دلاوران سرزمینم...

خسته نباشید به کادر درمانی به خاطر زحمات فراوانشان...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۷

فصل دوم"قدم‌زدن در کهکشانِ "بی خیال،آسمون همچنا تاریک بود، ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط