شاید یک روزی... شاید یک جایی...
شاید یک روزی... شاید یک جایی...
نمی خواهم بگویم شاید دوباره دست در دست هم راهیِ روزگار شویم نه
ما در نقطهی جدایی از هم دست کشیدیم و شروع دوباره هیچ گاه وجود ندارد چرا که عشق یک بار اتفاق می افتد و بس، بار های بعد یا از روی عادت است یا از سر تنهایی و خطرناک ترین آدم ها همین آدم هایی هستند که از سر تنهایی سراغت می آیند آنها خوب میدانند که بهتر را پیدا نکرده اند وگرنه هیچگاه دوباره سراغت نمی آمدن
بحث من اصلا دوباره باهم بودن نیست، بحث من این رسیدنِ دوباره است این دیدن های اتفاقی من می گویم شاید یک روزی شاید یک جایی گره ای از مشکلاتمان فقط به دست هم باز شود شاید یک روزی شاید یک جایی فرزندان ما بخواهند کنارهم روزگار سپری کنند
من می گویم ای کاش در نقطه جدایی آنقدر از هم خوب خداحافظی کنیم که اگر روزگار به هر دلیلی مارا بهم رساند بتوانیم خوب به هم نگاه کنیم این نگاه کردن خالی از تنفر و عشق خیلی مهم است ها
ای کاش به اندازه همین دوباره نگاه کردن ساده
ای کاش به اندازه همین دوباره رسیدن، حرمت را نگه داشته باشیم
ای کاش بتوانیم بعد از عشق پل های دوستی را هرگز خراب نکنیم..
نمی خواهم بگویم شاید دوباره دست در دست هم راهیِ روزگار شویم نه
ما در نقطهی جدایی از هم دست کشیدیم و شروع دوباره هیچ گاه وجود ندارد چرا که عشق یک بار اتفاق می افتد و بس، بار های بعد یا از روی عادت است یا از سر تنهایی و خطرناک ترین آدم ها همین آدم هایی هستند که از سر تنهایی سراغت می آیند آنها خوب میدانند که بهتر را پیدا نکرده اند وگرنه هیچگاه دوباره سراغت نمی آمدن
بحث من اصلا دوباره باهم بودن نیست، بحث من این رسیدنِ دوباره است این دیدن های اتفاقی من می گویم شاید یک روزی شاید یک جایی گره ای از مشکلاتمان فقط به دست هم باز شود شاید یک روزی شاید یک جایی فرزندان ما بخواهند کنارهم روزگار سپری کنند
من می گویم ای کاش در نقطه جدایی آنقدر از هم خوب خداحافظی کنیم که اگر روزگار به هر دلیلی مارا بهم رساند بتوانیم خوب به هم نگاه کنیم این نگاه کردن خالی از تنفر و عشق خیلی مهم است ها
ای کاش به اندازه همین دوباره نگاه کردن ساده
ای کاش به اندازه همین دوباره رسیدن، حرمت را نگه داشته باشیم
ای کاش بتوانیم بعد از عشق پل های دوستی را هرگز خراب نکنیم..
۵.۹k
۱۴ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.