بچها داستان های ترسناکتون رو بگید

بچها داستان های ترسناکتون رو بگید
داستان خودم:خب...ما توی مدرسه یه جایی داریم که داخل حیاط یه دره که جلوی در(یعنی وقتی در باز میشه)جلوش یه چند تا پله هست و میری توی یعنی حیاط دیگه
بازم اونجا یه دره که داخلش نماز خونست
ولی یه فضای متروکه هستش و قبلا اونجا تالار بوده
یه راهرو ی بزرگ رو رد میکنی و دوباره یه دره
داخلش یه نماز خونست
خب(از اینجا داستان شروع میشه)یه بار منو رفیقام اومدیم تو راهرو
رفتیم ته راهرو و برگشتیم
برگشتنی یهو دیدم یه صندلی رو میزه(داخل راهرو کلی صندلی نزدیک ۲۰ تا صندلیه و ۴ تا میز بزرگ)و جالب اینجاست صندلی دقیقا زیر لامپ بود
ریدم و داد زدم ، فرار
ولی به جز ما ۳ نفر هیچکس نبود
تمام
دیدگاه ها (۴۲)

تو کامنتا چیزی که بخاطرش تو مدرسه مسخره میشدید رو بگید(البته...

آخه کصکش عوضی آشغال کی تورو میخواد حرومی

شد شد نشد میرم خودکشی میکنم

الو ممد قلیمن یه بچه تخم سگ اینجا دارمبیا ببرش(منظورم تویی🤡)

"شراب سرخ" Part: ¹²ویو جنا: کفشام رو پام کردم و از خونه زدم ...

رمان انیمه ای « هنوز نه! » چپتر ۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط