نفسهایم! بوی خاکستر سیگار پیرمردی را می دهد که، به جوان از دست رفته اش می اندیشدو اشک می ریزد! اما نه!!!! انگار، پیرتر از پیرمردی شده ام که در زیر سایه عصایش نشسته و با خدایش حرفها دارد! «««من»»»» سیر شدم!!!! از بس سرد و گرم روزگار را چشیده ام....
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.