چقدر قشنگ می گفت:
چقدر قشنگ می گفت:
«خیلی خسته ام، سی سال است
که نخوابیده ام،
اما دیگر نمی خواهم بخوابم
من در چشمان خود نمک میریزم
که پلک هایم جرأتِ بر هم آمدن
نداشته باشد تا نکند در غفلتِ من
آن طفلِ بی پناه را سر ببرند»
#حاج_قاسم🌷
#روایت_عشق ♥️
جوان مؤمن انقلابی
✨
«خیلی خسته ام، سی سال است
که نخوابیده ام،
اما دیگر نمی خواهم بخوابم
من در چشمان خود نمک میریزم
که پلک هایم جرأتِ بر هم آمدن
نداشته باشد تا نکند در غفلتِ من
آن طفلِ بی پناه را سر ببرند»
#حاج_قاسم🌷
#روایت_عشق ♥️
جوان مؤمن انقلابی
✨
۷۸۹
۰۴ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.