بردی دل من به زلف و بندش کردی

بُردی دل من به زلف و بندش کردی
زانست که یک لحظه دلِ خویشم نیست.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌
#عطار
دیدگاه ها (۲)

اگر روزی خواستی گریه کنیمرا صدا بزنقول نمی دهم بتوانم بخندان...

تو با مهربونیات، قشنگیات، توجهات منو دیوونه خودت کردیدل منو ...

من خراب دل خویشم نه خراب کس دیگراین منم این که گشوده است به ...

از دست عزیزان چه بگویم گله‌ای نیستگر هم گله‌ای هست، دگر حوصل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط