من کویرم لب من تشنه ی باران علی ست



💕 💕 💕 💕
من کویرم لب من تشنه ی باران علی ست
این لب تشنه ی پر شور، غزلخوان علی ست
این که گسترده تر از وسعت آفاق شده است
به یقین سفره ی گسترده ی دامان علی ست
منّت نان و نمک نیست سر سفره ی او
پس خوشا آن که در این دنیا مهمان علی ست
آتش اشکی اگر در غزلم شعله ور است
بی گمان قطره ای از درد فراوان علی ست
لحظه ای پرتو حسنش ز تجلی دم زد
که جهان، آینه در آینه حیران علی ست
کعبه یکبار دهان را به سخن وا کرده است
تا بدانیم کلید در این خانه علی ست
از دم صبح ازل نام علی را می خواند
دل که تا شام ابد دست به دامان علی ست‌
💕 💕 💕 💕
دیدگاه ها (۵)

من یتیمم ...کوچه ها؛ حیدر کجاست!؟!تشنه ام من ....کوفه ؛اینجا...

امشب تمام آینه ها را صدا کنیدهنگام اجابت است، رو به سوی خدا ...

#بوے_سجاده‌خونین_ڪسے_مےآید امشب این دل یاد مولا می کندلیلة ا...

به پادشاهان بگو ، برده ندارد علینوکرِ شاهِ نَجَف ، از همه آق...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط