قدم قدم سوی میدان همین که راه افتاد
قدم قدم سوی میدان همین که راه افتاد
تمام لشکر دشمن به اشتباه افتاد
پدر به بدرقه آمد، جوان بر اسب نشست
پدر به بدرقه آمد، جوان به راه افتاد
پیامبر به نبرد آمده ست یا حیدر ؟!
دوباره ولوله ای در دل سپاه افتاد
کمین زدند هزار ابن ملجم آن اطراف
چقدر کینه که شد تازه تا کلاه افتاد
پدر به ماه خود از دور چشم دوخته بود
صدای هلهله ی شب رسید، ماه افتاد
پدر نشست ولی ناله ای بلند شد و
به گوش خیمه و زینب(س) رسید: آه! افتاد !
#
تو تکیه گاه پدر بودی و کنار تنت
پدر خمیده می آید که تکیه گاه افتاد !
#سید_محمد_مهدی_شفیعی
@shafiepoems
تمام لشکر دشمن به اشتباه افتاد
پدر به بدرقه آمد، جوان بر اسب نشست
پدر به بدرقه آمد، جوان به راه افتاد
پیامبر به نبرد آمده ست یا حیدر ؟!
دوباره ولوله ای در دل سپاه افتاد
کمین زدند هزار ابن ملجم آن اطراف
چقدر کینه که شد تازه تا کلاه افتاد
پدر به ماه خود از دور چشم دوخته بود
صدای هلهله ی شب رسید، ماه افتاد
پدر نشست ولی ناله ای بلند شد و
به گوش خیمه و زینب(س) رسید: آه! افتاد !
#
تو تکیه گاه پدر بودی و کنار تنت
پدر خمیده می آید که تکیه گاه افتاد !
#سید_محمد_مهدی_شفیعی
@shafiepoems
۸۷۸
۱۸ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.