هرگز آن دل نمیرد که تو جانش باشی

هرگز آن دل نمیرد که تو جانش باشی
نیکبخت آن که تو در هر دو جهانش باشی

غم و اندیشه در آن دایره هرگز نرود
به حقیقت که تو چون نقطه میانش باشی

هرگزش باد صبا برگ پریشان نکند
بوستانی که چو تو سرو روانش باشی

همه عالم نگران تا نظر بخت بلند
بر که افتد که تو یک دم نگرانش باشی

تشنه گانت به لب ای چشمه حیوان مردند
تشنه‌تر آن که تو نزدیک دهانش باشی

وصفت آن نیست که در وهم سخندان گنجد
ور کسی گفت مگر هم تو زبانش باشی

چون تحمل نکند بار فراق تو کسی
با همه درد دل آسایش جانش باشی
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAADwlabGn5JpFx5ds8A
دیدگاه ها (۳)

آری هوا خوش است و غزل خیز در بهارباریده است خنده ی یکریز در ...

عید است و هوا شمیم جنت دارد.نام خوش مصطفی حلاوت دارد با عطر ...

نمیدانم آرزویت چیست اما من برای رسیدن به آرزویت دستانم به آس...

دردنــآک اســـــت دوســـتـَش بـدآری و گمـــآن کنی دوســـتـَت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط