کرامتی از امام موسی کاظم
ای شیر خدا دشمن خدا را بگیر.
از علی بن یقطین نقل شده که هارون مردی را طلب کرد که به وسیله او امر موسی بن جعفر(ع) را باطل کند و در مجلس او را وامانده و خجل کند، مرد افسونگری را آوردند و چون سفره گستردند سحری در نان ها اعمال کرد که هر گاه آن جناب (امام کاظم(ع)) می خواست نانی بردارد از جلویش می پرید و هارون از خوشی و خنده به اهتزاز در آمد.
حضرت سر بلند کرد و به تصویر شیری که به پرده ای منقش بود فرمود: ای شیر خدا دشمن خدا را بگیر.ناگاه تصویر مانند بزرگترین درندگان شد و افسونگر را درید. هارون و یارانش غش کرده افتادند و از هول آن منظره عقل از سرشان پرواز کرد. چون به هوش آمدند. هارون به حضرت امرکرد تو را به حقی که من بر تو دارم دستور بده دوباره این صورت آنچه خورد برگرداند، حضرت فرمود: اگر عصای موسی ریسمان ها و عصاهای ساحران را که بلعید برگرداند او هم این مرد را برمی گرداند. (شیخ حر عاملی، اثبات الهداه، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۵۷)
از علی بن یقطین نقل شده که هارون مردی را طلب کرد که به وسیله او امر موسی بن جعفر(ع) را باطل کند و در مجلس او را وامانده و خجل کند، مرد افسونگری را آوردند و چون سفره گستردند سحری در نان ها اعمال کرد که هر گاه آن جناب (امام کاظم(ع)) می خواست نانی بردارد از جلویش می پرید و هارون از خوشی و خنده به اهتزاز در آمد.
حضرت سر بلند کرد و به تصویر شیری که به پرده ای منقش بود فرمود: ای شیر خدا دشمن خدا را بگیر.ناگاه تصویر مانند بزرگترین درندگان شد و افسونگر را درید. هارون و یارانش غش کرده افتادند و از هول آن منظره عقل از سرشان پرواز کرد. چون به هوش آمدند. هارون به حضرت امرکرد تو را به حقی که من بر تو دارم دستور بده دوباره این صورت آنچه خورد برگرداند، حضرت فرمود: اگر عصای موسی ریسمان ها و عصاهای ساحران را که بلعید برگرداند او هم این مرد را برمی گرداند. (شیخ حر عاملی، اثبات الهداه، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۵۷)
۱.۲k
۰۷ تیر ۱۴۰۳