″چهارشنبه ساعت ۲ و ۴۵دقیقه نصف شب سال ۱۳۹۷″
″چهارشنبه ساعت ۲ و ۴۵دقیقه نصف شب سال ۱۳۹۷″
طبق روان همیشگیم گوشیم و گذاشتم کنار سرم تا فردا با صدای آلارمش بیدار بشم و برم برای آزمون ، چشمام گرم خواب شده بود که صدای نوتیف گوشیم اومد ، تعجب کردم ، آخه معمولا کسی ساعت ۱ نصف شب پیام نمیداد
وقتی نوتیف و باز کردم دیدم از طرف الهامه ،
نوشته بود : [ نرگس علی جوابمو نمیده حالم خیلی بده ] هوف دیگه خسته شده بودم از این غمبرکا و زانوی غم گرفتنای الهام
با تندی و عصبانیت براش نوشتم : [ خب چیکار کنم ؟! ساعت ۱ نصف شب پیام دادی که همینو بگی ؟ بابا ول کن دیگه اه ، خستم کردی ، حتما نمیخوادت که جوابتو نمیده دیگه ، اگه بازم بخوای درباره این پسره علی بهم پیام بدی و برای من داستان غم و غصه راه بندازی بلاکت میکنم و میزارم با همون غم غصت رفاقت کنی ] و براش ارسال کردم و اینترنت گوشیم و خاموش کردم و خوابیدم....
صبح وقتی بیدار شدم از لحن دیشبم پشیمون شدم ، بلاخره الهام هم عاشقه دل شکستس چه میشه کرد ، بلند شدم و رفتم صبحانه رو حاضر کردم بعدم رفتم اینترنت گوشیم رو روشن کردم.... و ای کاش میمردم و روشن نمیکردم
پیام از طرف الهام بود ویس داده بود
تو ویس گفته بود :
[ ببخشید نرگس ، بخدا نمیخواستم اذییت کنم
فکر نمیکردم اینجو... یه لحظه وایسا علی بهم پیام داد ]
پیام دوم : نرگس علی پیام داد بهم.... گفت دیگه بهش پیام ندم ، اخه داره ازدواج میکنه ، گفت زنش خوشش نمیاد بهش پیام میدم ، گفت مزاحمشم....
پیام سوم : نرگس من یکم قلبم درد میکنه
پیام چهارم : قلبم خیلی درد میکنه میرم بخوابم شاید خوب شه
پیام پنجم : نرگس علی گفت داره ازدواج میکنه :)
پیام ششم : میرم... بخوابم شبت بخیر رفیق من
...
این پیاما برای سال ۱۳۹۷ بوده و الان ۵ سال از رفتن الهام میگذره رفیقم همون شب پر کشید رفت
ای کاش نمیرفتم ، ای کاش میموندم پیشش و باهاش حرف میزدم ، ای کاش میفهمیدم که قلبش درد گرفته و کاری میکردم ، ای کاش ...
الهام دیگه نیست
امروز خبر بدنیا اومدن بچه ی علی و همسرشو شنیدم...
بچشون دختر بود ، اسمشو گذاشته بودن الهام :)
ای کاش قدر همدیگرو بدونیم...
طبق روان همیشگیم گوشیم و گذاشتم کنار سرم تا فردا با صدای آلارمش بیدار بشم و برم برای آزمون ، چشمام گرم خواب شده بود که صدای نوتیف گوشیم اومد ، تعجب کردم ، آخه معمولا کسی ساعت ۱ نصف شب پیام نمیداد
وقتی نوتیف و باز کردم دیدم از طرف الهامه ،
نوشته بود : [ نرگس علی جوابمو نمیده حالم خیلی بده ] هوف دیگه خسته شده بودم از این غمبرکا و زانوی غم گرفتنای الهام
با تندی و عصبانیت براش نوشتم : [ خب چیکار کنم ؟! ساعت ۱ نصف شب پیام دادی که همینو بگی ؟ بابا ول کن دیگه اه ، خستم کردی ، حتما نمیخوادت که جوابتو نمیده دیگه ، اگه بازم بخوای درباره این پسره علی بهم پیام بدی و برای من داستان غم و غصه راه بندازی بلاکت میکنم و میزارم با همون غم غصت رفاقت کنی ] و براش ارسال کردم و اینترنت گوشیم و خاموش کردم و خوابیدم....
صبح وقتی بیدار شدم از لحن دیشبم پشیمون شدم ، بلاخره الهام هم عاشقه دل شکستس چه میشه کرد ، بلند شدم و رفتم صبحانه رو حاضر کردم بعدم رفتم اینترنت گوشیم رو روشن کردم.... و ای کاش میمردم و روشن نمیکردم
پیام از طرف الهام بود ویس داده بود
تو ویس گفته بود :
[ ببخشید نرگس ، بخدا نمیخواستم اذییت کنم
فکر نمیکردم اینجو... یه لحظه وایسا علی بهم پیام داد ]
پیام دوم : نرگس علی پیام داد بهم.... گفت دیگه بهش پیام ندم ، اخه داره ازدواج میکنه ، گفت زنش خوشش نمیاد بهش پیام میدم ، گفت مزاحمشم....
پیام سوم : نرگس من یکم قلبم درد میکنه
پیام چهارم : قلبم خیلی درد میکنه میرم بخوابم شاید خوب شه
پیام پنجم : نرگس علی گفت داره ازدواج میکنه :)
پیام ششم : میرم... بخوابم شبت بخیر رفیق من
...
این پیاما برای سال ۱۳۹۷ بوده و الان ۵ سال از رفتن الهام میگذره رفیقم همون شب پر کشید رفت
ای کاش نمیرفتم ، ای کاش میموندم پیشش و باهاش حرف میزدم ، ای کاش میفهمیدم که قلبش درد گرفته و کاری میکردم ، ای کاش ...
الهام دیگه نیست
امروز خبر بدنیا اومدن بچه ی علی و همسرشو شنیدم...
بچشون دختر بود ، اسمشو گذاشته بودن الهام :)
ای کاش قدر همدیگرو بدونیم...
۴۲.۶k
۲۱ مهر ۱۴۰۱