پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود

پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود
مهرورزی تو با ما شهره آفاق بود

یاد باد آن صحبت شب‌ها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود

از دم صبح ازل تا آخر شام ابد
دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود

سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود

حسن مه رویان مجلس گر چه دل می‌برد و دین
بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود

بر در شاهم گدایی نکته‌ای در کار کرد
گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود

رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار
دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود

شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد
دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود

#حافظ❤️
دیدگاه ها (۰)

شب✨ می تواند آغازِ یک آرامش و یک خوابِ جانانه باشدحتی با حجم...

دردیاری که درآن نیست کسی یار کسی..یارب کاری کن که نیفتد به ک...

انسان هاحسرت می خورند...حسرت نکرده‌هایشان را،حسرت نگفته هایش...

کیمیاگری تبدیل مس به طلا نیست، بلکهتبدیل جهل به آگاهیتبدیل ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط