اش در بزم فروزنده تو
ڪاش در بزم فروزنده ے تو
خنده ےِ جام شرابی بودم
ڪاش در نیمه شبی درد آلود
سستی و مستی خوابی بودم
ڪاش چون آینه روشن میشد
دلم از نقش تو و خنده ی تو
صبحگاهان به تنم می لغزید
گرمیِ دستِ نوازنده ے تو
ڪاش از شاخه ےِ سَرسبز حیات
گل اندوه مرا میچیدے!!
ڪاش در شعر من اے مایه ےِ عمر
شعله ےِ راز مرا میدیدے ...
فروغ فرخزاد
#عکس_نوشته_عاشقانه
ڪاش در بزم فروزنده ے تو
خنده ےِ جام شرابی بودم
ڪاش در نیمه شبی درد آلود
سستی و مستی خوابی بودم
ڪاش چون آینه روشن میشد
دلم از نقش تو و خنده ی تو
صبحگاهان به تنم می لغزید
گرمیِ دستِ نوازنده ے تو
ڪاش از شاخه ےِ سَرسبز حیات
گل اندوه مرا میچیدے!!
ڪاش در شعر من اے مایه ےِ عمر
شعله ےِ راز مرا میدیدے ...
فروغ فرخزاد
#عکس_نوشته_عاشقانه
- ۳.۶k
- ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط