•°^فکت از هوپمین ^°•
•°^فکت از هوپمین ^°•
•°^فکت از هوپمین ^°•
|[ جیمین یه خاطره از خودش و هوپی میگه:
یه بار موقع یه استراحت توی اتاق تمرین بودم، جی هوپ اومد سر منو بین بازوهاش گرفت، یدونه زد و از اتاف رفت بیرون.... 😂🥺
بعد اومد تو منم چند ثانیه جدی نگاهش کردم
اومد بغلم کردو گفت:
"جیمین از من ناراحتی؟ هستی؟ تو ناراحت نیستی! هستی؟"
بعد گریه کرد و اروم رفت بیرون.... 👀
باید باهاش چیکار کنم!!!؟ 🥺😂🤏🏻🤷🏻♀️
"قلبم خوداااا🥺"
•°^فکت از هوپمین ^°•
|[ جیمین یه خاطره از خودش و هوپی میگه:
یه بار موقع یه استراحت توی اتاق تمرین بودم، جی هوپ اومد سر منو بین بازوهاش گرفت، یدونه زد و از اتاف رفت بیرون.... 😂🥺
بعد اومد تو منم چند ثانیه جدی نگاهش کردم
اومد بغلم کردو گفت:
"جیمین از من ناراحتی؟ هستی؟ تو ناراحت نیستی! هستی؟"
بعد گریه کرد و اروم رفت بیرون.... 👀
باید باهاش چیکار کنم!!!؟ 🥺😂🤏🏻🤷🏻♀️
"قلبم خوداااا🥺"
۵.۴k
۰۵ بهمن ۱۴۰۲