بخووووون

بخووووون
این امروز تو مدرسمون اتفاق افتاد

زنگ اول معلم نداشتیم خلاصه گذشت بعد چن دیقه برقا رفت ما هم داشتیم ا گرما خفه میشدیم معلممون رو راضی کردیم رفتیم تو حیاط شرجی بود افتضاااااح ما هم بلاتکلیف موندیم ن درسی ن مشقی ن چیزی هیچییی همه تو دسشوییا داشتن رو خودشون اب میریختن یا اب میخوردن خلاصه اب هم قط شد بطریا هم خالی بود خب ما هم رفتیم تو سایه همه روی هم افتاده بودن چن نفر داشتن گریه میکردن چن نفر غش کردن کلا اون وسط فقط منو یکی ا رفقام داشتیم ب وضعیتشون میخندیدیم خلاصه ی وضی بود ا حادثه ی منا چیزی کم نداش چن نفر غش کردن چن نفر گریه میکردن اووووو
ولی واقعا خیلی گرم بود ینی نمیتونستیم نفس بکشیم
اخرش شرو کردیم سینه زدن
صالحی نبودی ببینی مدرسه گرم گشت
عرق یارانت پر ثمر گشته
دیدگاه ها (۲۴)

عشق داری?کپی کن تا ظهر عاشورا توپستات باشهیا اگه کلاست میاد ...

|: طنز نیس ولی تو طنز گذاشتم حوصله ام ندارم دلیلشو بگم /:

➣ بِــــــــه دُشـــــمَـن➣↻ زَدیــــــــم↻↯اَز رَفیــــــــ...

|:

اولین دیدار

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط