۱۵ جمادی الثانی سالروز فتنه «جمل» است. 🔻 یکی از یاران امی
۱۵ جمادی الثانی سالروز فتنه «جمل» است. 🔻 یکی از یاران امیر المومنین(ع) ، بعد از جنگ جمل به حضرت عرض کرد که برادر من میخواست در این جنگ شرکت کند ولی نتوانست بیاید. حضرت سوال کردند که آیا دل برادرت با ما بود؟ جواب داد، آری ، حضرت فرمودند پس او با ما بود. بعد از آن فرمودند ، امروز کسانی در کنار ما جنگیدند که هنوز به دنیا نیامده اند! 🔻 خاطره ای دارم از عملیات بدر که در نیزارهای منطقه هورالهویزه انجام شد.
نیروها سوار بلم ها و قایق میشدند برای حرکت به طرف دشمن در پد خندق که چند کیلومتر بالاتر از منطقه القرنه و همایون بود که در عملیات خیبر در سال شصت و دو ، آنجا عمل کرده بودیم. فرمانده ای داشتیم که بعداً شهید شد، آدم تحصیل کرده ای نبود، به نظرم کارگر یا بنا بود ولی انسانی حکیم و مردی الهی بود. وقتی بچه ها نشسته بودند که آخرین صحبت ها را بشنوند و با هم خداحافظی کنند و سوار قایق ها شوند، ایشان شروع کرد به صحبت، به محض اینکه بسم الله را گفت، همه زدند زیر گریه و تا چند دقیقه هق هق گریه ادامه داشت... 🔻 گفت برادران! من نه سخنرانی بلدم،نه عبارت پردازی و نه بحث های فلسفی، ولی یک چیز را میدانم . این جهان آفریده شد، تا انسان ساخته شود، انبیاء آمدند برای انسان سازی ، همه پیامبران آمدند تا پیامبر خاتم بیاید ، همه انبیاء هستند و یک اسلام، اسلام هست و این انقلاب ، سرنوشت این انقلاب است و جنگ ، الان جنگ است و این عملیات، این عملیات است و امشب، امشب است و شما! شما اگر امشب این خط را بشکنید مسیر کاروان انبیاء و اولیاء را باز کرده اید. ممکن است امشب هیچکدام از شما برنگردید و به کاروان شهدای قبل از خود ملحق شوید،برادران دیگری نیز بعداً خواهند آمد که به شما ملحق خواهند شد.... 🔻 بعد از صحبت های او وقتیکه که وارد آب شدیم، به یکی از رزمنده ها که در قایقمان بود که در همان عملیات هم شهید شد، گفتم با حرفهای فلانی ، الان احساس میکنم که قایق های همه انبیاء و اولیاء و شهدا از ابراهیم و نوح تا موسی و عیسی ، پشت بلم ما در هور حرکت میکنند... بخشی از سخنرانی استاد رحیمپور با عنوان "وقتی همه شک میکنند" سال١٣٨٥ ••• متن کامل در کانال تلگرام••• #جمل #علی #هور #دفاع_مقدس #فتنه
نیروها سوار بلم ها و قایق میشدند برای حرکت به طرف دشمن در پد خندق که چند کیلومتر بالاتر از منطقه القرنه و همایون بود که در عملیات خیبر در سال شصت و دو ، آنجا عمل کرده بودیم. فرمانده ای داشتیم که بعداً شهید شد، آدم تحصیل کرده ای نبود، به نظرم کارگر یا بنا بود ولی انسانی حکیم و مردی الهی بود. وقتی بچه ها نشسته بودند که آخرین صحبت ها را بشنوند و با هم خداحافظی کنند و سوار قایق ها شوند، ایشان شروع کرد به صحبت، به محض اینکه بسم الله را گفت، همه زدند زیر گریه و تا چند دقیقه هق هق گریه ادامه داشت... 🔻 گفت برادران! من نه سخنرانی بلدم،نه عبارت پردازی و نه بحث های فلسفی، ولی یک چیز را میدانم . این جهان آفریده شد، تا انسان ساخته شود، انبیاء آمدند برای انسان سازی ، همه پیامبران آمدند تا پیامبر خاتم بیاید ، همه انبیاء هستند و یک اسلام، اسلام هست و این انقلاب ، سرنوشت این انقلاب است و جنگ ، الان جنگ است و این عملیات، این عملیات است و امشب، امشب است و شما! شما اگر امشب این خط را بشکنید مسیر کاروان انبیاء و اولیاء را باز کرده اید. ممکن است امشب هیچکدام از شما برنگردید و به کاروان شهدای قبل از خود ملحق شوید،برادران دیگری نیز بعداً خواهند آمد که به شما ملحق خواهند شد.... 🔻 بعد از صحبت های او وقتیکه که وارد آب شدیم، به یکی از رزمنده ها که در قایقمان بود که در همان عملیات هم شهید شد، گفتم با حرفهای فلانی ، الان احساس میکنم که قایق های همه انبیاء و اولیاء و شهدا از ابراهیم و نوح تا موسی و عیسی ، پشت بلم ما در هور حرکت میکنند... بخشی از سخنرانی استاد رحیمپور با عنوان "وقتی همه شک میکنند" سال١٣٨٥ ••• متن کامل در کانال تلگرام••• #جمل #علی #هور #دفاع_مقدس #فتنه
۱.۰k
۱۳ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.