گزارشی از یک ایستگاه نه چندان کاریکاتور!

تاسوعا و عاشورای امسال، به پیشنهاد بچه‌های رسانه بابل، کنار موکبشون ایستگاه کاریکاتور دایر کردیم. از طرفی دوستان رسانه تدارک ایستگاه نقاشی کودکانو هم دیده بودن. دقیقاً در همون نقطه!
اینطوری جفت ایستگاه‌ها تنه به هم می‌زدن و حق هیچکدوم درست ادا نمی‌شد. بنابراین با وجود اینکه چند کارو اجرا و نصب هم کردم؛ تصمیم سخت اما مهمی گرفتم. یعنی تعطیل کردن ایستگاه کاریکاتور به نفع ایستگاه نقاشی.
به هر حال آدم باید یک جاهایی ازخودگذشتگی نشون بده و میدون رو بده به اون‌هایی که توجه لازم دارن. نه اینکه وقتی کنار بکشه که می‌بینه با وجود ایستگاه نقاشی، هیچکی محل [بلانسبت] هاپو هم نمیذاره به کاراش. بعله. ما اینیم. اینقدر متواضع 😇
الغرض نیاز بود کنار بچه‌ها چن نفری باشن؛ ابزار بهشون بدن؛ هدیه‌های از پیش تهیه‌شده رو بینشون تخس کنن و در مجموع دستی برسونن. من هم شدم یکی از اون چن نفر.
ماشالا بچه‌ها هم بی‌اعتنا به اینکه امکانات چقدره و فضا چه محدودیتی داره، سنگ تموم گذاشتن و مرزهای هنرهای تجسمی رو جابجا کردن! (عکس شماره ۵ ذوب شدن من رو می‌بینید در نتیجه‌ی نیم‌ساعت ترکیب رنگ کودک مذکور روی کاغذ 😄 اصلاً یه نتیجه‌ی خاص نخبگان‌پسندی! 😆)
خلاصه، خدا از بانیان این موکب قبول کنه 🤲‍‍

#موکب #کاریکاتور #نقاشی #نقاشی_کودکان #طنز #عاشورا #تاسوعا #محرم #عزاداری #رسانه #بابل #کودک #کودکان
دیدگاه ها (۱۴)

بوی سوختگی میاد! منتها از ...

باز، سلبریتی فتنه‌ساز!

بادکنک‌های شیطان!

امام رضا بعد از دو سال طلبید!

🔴چقدر تلخ...هم چوب خورده شد هم پیازچقدر دلسوزان گفتند هر چقد...

A girl from tomorrow(part 8)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط