روز عروسیتون
روز عروسیتون
تو:
امروز قراره تو تیپ جدید ببینمش، 😍 این تیپ با اونا دیگه فرق میکنه امروز قراره بالاخره بهش برسم واای خودااا
همینجور تو فکر و ذوق بودم که صدا آرایشگر در اومد خانم گئوم که داماد اومده دنبالم تپش قلبم زیاد شد از جام پاشدم به سمت دررفتم
بکیهون:
ماشینو جلو در آرایشگاه نگه داشتم از ماشین پیاده شدم جووون الانه که قراره پرنسس کوچولو بیاد بیرون میدونم که خوشگل ترین و پرفکت
ترین عروس سئول مال من میشه نگام به در آرایشگاه بود که دیدم آتنا با یه لباس عروس بلند شیک که دمش رو پله ها کشیده میشد میومد پایین
رفتم جلوش دستشو گرفتم آروم دم گوشش گفتم - امروز خیلی خوشگل شدی ملکه من. الحق که قراره زنه بیون بکیهون شی😎
تو:
با این جمله لپام گل انداخت - وووششش تو هم جذاب پرفکت شدی کینگ مننن😍 هر دومون لبخند ملیحی زدیم که دستمو گرفتم آروم رفتیم طرف ماشین
بکی رفت سمت ماشین درو برام باز کرد بک:+بفرمایین داخل عروس سئول بنده😎
باز خنده کوچیکی کردم سوار ماشین شدیم سمت تالار روندیم..
بکیهون:
بالاخره رسیدیم به تالار رفتیم داخل همه همه بودن بچه ها خانوادمون و کلی مهمون دیگه وسط تالار ماشینو نگه داشتم از ماشین پیاده شدم
رفتم در و برای آتنا باز کردم دستشو گرفتم و رفتیم جلو همه مهمونا دورمون گرفتن تا جا عقد همراهمون کردن کلی دست و سوت و اهن.گ
جایگاه عقد رسیدیم دستشو ول کردم رفتیم روبه رو هم وایستادیم و بعد اینکه عاقد خطبه عقد و خوند
لبامو قفل کردن رو لباش💋 💋 ...
تو:
امروز قراره تو تیپ جدید ببینمش، 😍 این تیپ با اونا دیگه فرق میکنه امروز قراره بالاخره بهش برسم واای خودااا
همینجور تو فکر و ذوق بودم که صدا آرایشگر در اومد خانم گئوم که داماد اومده دنبالم تپش قلبم زیاد شد از جام پاشدم به سمت دررفتم
بکیهون:
ماشینو جلو در آرایشگاه نگه داشتم از ماشین پیاده شدم جووون الانه که قراره پرنسس کوچولو بیاد بیرون میدونم که خوشگل ترین و پرفکت
ترین عروس سئول مال من میشه نگام به در آرایشگاه بود که دیدم آتنا با یه لباس عروس بلند شیک که دمش رو پله ها کشیده میشد میومد پایین
رفتم جلوش دستشو گرفتم آروم دم گوشش گفتم - امروز خیلی خوشگل شدی ملکه من. الحق که قراره زنه بیون بکیهون شی😎
تو:
با این جمله لپام گل انداخت - وووششش تو هم جذاب پرفکت شدی کینگ مننن😍 هر دومون لبخند ملیحی زدیم که دستمو گرفتم آروم رفتیم طرف ماشین
بکی رفت سمت ماشین درو برام باز کرد بک:+بفرمایین داخل عروس سئول بنده😎
باز خنده کوچیکی کردم سوار ماشین شدیم سمت تالار روندیم..
بکیهون:
بالاخره رسیدیم به تالار رفتیم داخل همه همه بودن بچه ها خانوادمون و کلی مهمون دیگه وسط تالار ماشینو نگه داشتم از ماشین پیاده شدم
رفتم در و برای آتنا باز کردم دستشو گرفتم و رفتیم جلو همه مهمونا دورمون گرفتن تا جا عقد همراهمون کردن کلی دست و سوت و اهن.گ
جایگاه عقد رسیدیم دستشو ول کردم رفتیم روبه رو هم وایستادیم و بعد اینکه عاقد خطبه عقد و خوند
لبامو قفل کردن رو لباش💋 💋 ...
۶.۷k
۰۹ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۹۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.