باز باران با ترانه میزند بر بام قلبم * باز گریه عاشقانه م
باز باران با ترانه میزند بر بام قلبم * باز گریه عاشقانه میکنم یاد تو هر دم
با تو بودم ای پری روزی که عقل از من گریخت
گر توهم از من گریزی وای بر احوال من
گلایه ای نیس منو فاصله ها همزادیم
گاه تورا از دور ببینم خوب خوب است حال من
باد دوست عشق زیباست با یارو بیقراری
از دوست درد ماند از یارو یادگاری
میم مرام مادرم وای سیاهی کیستی
جیم جمالت که اصن آدم موندن نیستی
زین نماز میت و سر به سر خاک زنیم
دردامو حساب نکن امشبو مهمون منی
دل به دل راه نداش این روزا ای وای من
تو چه میدونی شبا از حال بیتاب دلم
بودنت یه درده و نبودنت درد دگر
یکی نیس پرسد ازت چه کشیدی ای پسر
لاله دیدم روی زیبای توام امد به یاد –
شعله دیدم سرکشی های توام امد به یاد
سوسن و گل اسمانی مجلسی اراستند
روی و موی مجلس آرای تو هم امد به یاد
بود لرزان شعله شمعی هه در آغوش نسیم
لرزش سلفه سمن سای توهم امد به یاد
گر چمن پروانه ای آمد ولی ننشسته رفت
با حریفان بهر بی جای توهم آمد به یاد
چش چش دو ابرو چشمای گریان بی سو
کمرم بند شو کسته آن کمند گیسو
وقت باران همه ی پنجره ها میرقصند
باز کنین پنجره را باز هوا میخواهم
بی سبب نیس که من خیره به لبهای توام
فکر بیجا نکنی واژه ی ما میخواهد –
مرز ما بیشتر از یک قدمیه فاصله نیس
دوقدم راه بیا چون که دوتا میخواهم –
تنها کجا بدون من چشمای نیمه جون من خیسن فقط خدا میدونه
حالا بگو چه حسیه وقتی ببینی اشکمو رفتی بدون هیچ بهونه
با تو بودم ای پری روزی که عقل از من گریخت
گر توهم از من گریزی وای بر احوال من
گلایه ای نیس منو فاصله ها همزادیم
گاه تورا از دور ببینم خوب خوب است حال من
باد دوست عشق زیباست با یارو بیقراری
از دوست درد ماند از یارو یادگاری
میم مرام مادرم وای سیاهی کیستی
جیم جمالت که اصن آدم موندن نیستی
زین نماز میت و سر به سر خاک زنیم
دردامو حساب نکن امشبو مهمون منی
دل به دل راه نداش این روزا ای وای من
تو چه میدونی شبا از حال بیتاب دلم
بودنت یه درده و نبودنت درد دگر
یکی نیس پرسد ازت چه کشیدی ای پسر
لاله دیدم روی زیبای توام امد به یاد –
شعله دیدم سرکشی های توام امد به یاد
سوسن و گل اسمانی مجلسی اراستند
روی و موی مجلس آرای تو هم امد به یاد
بود لرزان شعله شمعی هه در آغوش نسیم
لرزش سلفه سمن سای توهم امد به یاد
گر چمن پروانه ای آمد ولی ننشسته رفت
با حریفان بهر بی جای توهم آمد به یاد
چش چش دو ابرو چشمای گریان بی سو
کمرم بند شو کسته آن کمند گیسو
وقت باران همه ی پنجره ها میرقصند
باز کنین پنجره را باز هوا میخواهم
بی سبب نیس که من خیره به لبهای توام
فکر بیجا نکنی واژه ی ما میخواهد –
مرز ما بیشتر از یک قدمیه فاصله نیس
دوقدم راه بیا چون که دوتا میخواهم –
تنها کجا بدون من چشمای نیمه جون من خیسن فقط خدا میدونه
حالا بگو چه حسیه وقتی ببینی اشکمو رفتی بدون هیچ بهونه
۱۰.۲k
۳۱ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.