۹ خرداد ۹۹
۹ خرداد ۹۹
سرچشمه روستای مزدک یاسوج
با رفیقم محسن به امامزاده رفتیم و بازهم مثل همیشه کلی یادگرفتم
گفت ما مدام در فضای اخلاقی زندگی میکنیم
مدام خود را ارزیابی میکنیم که خوب یا بد هستیم
وقتی در این فضا خود را قرار دهیم مدام دنبال این هستیم که پیشرفت کنیم
و وقتی در فضای پیشرفت کردن قرار میگیریم ، انگار که دیگر در مقام فقر در برابر پروردگار نیستیم و خودی خودمان بزرگ میشود .
باید مدام در مقام رضایت و فقر نسبت به خدا باشیم .
هرجا که اخلاق قدم میگذارد عشق باید از بین برود .
هرجا که بدنبال کمالات باشیم باید قید عشق را زد !!!
و هرجا که عشق می آید اخلاق از بین میرود .
رضا به داده بده و از جبین گره بگشای
که بر من و تو در اختیار نگشادست
با دیدن فضای بعضی ادم های خوب اطرافمان ممکن است این حالت به ما دست دهد که باید مثل آن ها شویم
اما باید از این اخلاقی فکر کردن جدا شویم و خودمان باشیم !
هرکس سلوک خاص خود را دارد !
حتی ما گاهی از خدا توقع عبادت برای حال خوب داریم
که این هم خوب است اما عالی نیست
عالی این است که هیچ نخواهی
فقط بر در این آستان مانند ذره خاکی افتاده و نظر به لطف حق داشته باشی .
محسسن از رفیقش شاه علی گفت
از قول او گفت که دیگر زندگی را به خودش سخت نمیگیرد
بی قید زندگی میکند
ادم باید با خودش روراست باشد
نه اینکه مدام خود را در قید و بند های اخلاقی قرار دهد
بودن در قید و بند یعنی رنج
رنج
رنج
رنج !
من هم باید در درس خواندن و زندگی کردنم تغییر کنم !!!
و نکته اخر از رفیق عزیزم که با او سلوک کردم ،
این بود که مبادا گرفتار غرور شویم و فکر کنیم جایی هستیم و به مقامی رسیدیم !
همیشه باید در مقام فقر باشیم !
و بازهم نکته دیگری را گوش زد کرد و آن این بود که بهترین راه برای تبلیغ دین این هست که خود را عامل هدایت بقیه قرار ندهی و مدام به روی خودت تمرکز کنی
خود مولا اگر بخواهد هدایت میکند !
سرچشمه روستای مزدک یاسوج
با رفیقم محسن به امامزاده رفتیم و بازهم مثل همیشه کلی یادگرفتم
گفت ما مدام در فضای اخلاقی زندگی میکنیم
مدام خود را ارزیابی میکنیم که خوب یا بد هستیم
وقتی در این فضا خود را قرار دهیم مدام دنبال این هستیم که پیشرفت کنیم
و وقتی در فضای پیشرفت کردن قرار میگیریم ، انگار که دیگر در مقام فقر در برابر پروردگار نیستیم و خودی خودمان بزرگ میشود .
باید مدام در مقام رضایت و فقر نسبت به خدا باشیم .
هرجا که اخلاق قدم میگذارد عشق باید از بین برود .
هرجا که بدنبال کمالات باشیم باید قید عشق را زد !!!
و هرجا که عشق می آید اخلاق از بین میرود .
رضا به داده بده و از جبین گره بگشای
که بر من و تو در اختیار نگشادست
با دیدن فضای بعضی ادم های خوب اطرافمان ممکن است این حالت به ما دست دهد که باید مثل آن ها شویم
اما باید از این اخلاقی فکر کردن جدا شویم و خودمان باشیم !
هرکس سلوک خاص خود را دارد !
حتی ما گاهی از خدا توقع عبادت برای حال خوب داریم
که این هم خوب است اما عالی نیست
عالی این است که هیچ نخواهی
فقط بر در این آستان مانند ذره خاکی افتاده و نظر به لطف حق داشته باشی .
محسسن از رفیقش شاه علی گفت
از قول او گفت که دیگر زندگی را به خودش سخت نمیگیرد
بی قید زندگی میکند
ادم باید با خودش روراست باشد
نه اینکه مدام خود را در قید و بند های اخلاقی قرار دهد
بودن در قید و بند یعنی رنج
رنج
رنج
رنج !
من هم باید در درس خواندن و زندگی کردنم تغییر کنم !!!
و نکته اخر از رفیق عزیزم که با او سلوک کردم ،
این بود که مبادا گرفتار غرور شویم و فکر کنیم جایی هستیم و به مقامی رسیدیم !
همیشه باید در مقام فقر باشیم !
و بازهم نکته دیگری را گوش زد کرد و آن این بود که بهترین راه برای تبلیغ دین این هست که خود را عامل هدایت بقیه قرار ندهی و مدام به روی خودت تمرکز کنی
خود مولا اگر بخواهد هدایت میکند !
۲.۵k
۰۹ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.