حکایت فردی چند گردو به بهلول داد و گفت
#حکایت فردی چند گردو به بهلول داد و گفت :
بشکن و بخور و برای من دعا کن
بهلول گردوها را شکست و خورد
اما دعا نکرد
مرد گفت :
گردوها را می خوری نوش جان
ولی من صدای دعای تو را نشنیدم ..؟
بهلول گفت :
مطمئن باش اگر در راه خدا
داده ای ، خدا خودش صدای شکستن گردوها
را شنیده است
بشکن و بخور و برای من دعا کن
بهلول گردوها را شکست و خورد
اما دعا نکرد
مرد گفت :
گردوها را می خوری نوش جان
ولی من صدای دعای تو را نشنیدم ..؟
بهلول گفت :
مطمئن باش اگر در راه خدا
داده ای ، خدا خودش صدای شکستن گردوها
را شنیده است
- ۳.۱k
- ۲۱ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط