از زمآن قرآر گذشته بود

اَز زَمآنِ قَرآر گُذشتِه بودْ:)
دِلَش میخوآستـ هَر چِه سریعْ تَر بِه مَحَلِ قرآر بِرسَد:)
اَز هیَجآنِ زیآد دَستآنَش عَـرق کَردِه بودْ:)
اَز دورْ دیدَش:)
خــــندیــــــــــــد و برآیَش دستـ تِکآن دآدْ✋
دُختـرکـ شرمندِه کنآرَش ایستآدْ:)
پسـر دوبآرِه خندیدْ و گفتـ: اِشکآل نَدآرِه خآنومْ کوچـولو:)
دُختـرکـ لبخَند زَد و دَر دِل تِکرآر کَرد خآنومـ کـوچـولــــــو:)
کنآرِه پسَر نِشستـ ......
کُنجکآوْ بودْ دَلیلِ این قَرآرِه غیرِه منتَظرِه رآ بدآنَد:)
پسَر کمے حرفـ هآیشْ رآ مَزِه مَزِه کَرد:)
نمیدآنستـ اَز کجآ شُروع کَند:)
دَختـرکـ لبخنـدے پُر اَز آرآمِش بَر لبـ نشآند:)و گفتـ : آرومـ بآش:)
پِسر دستـ دَر جیبـ کَردْ و جعبِه ایے دَرآوَرد:)
بِه دُختَر نگآه کَرد:)
حوآسَشْ بِه رَهگذَرآن بودْ:)
بےهیچْ فِکرے جلـویَش زآنـو زد:):
بآ مـن اِزدوآجْ میکنے؟:)
دختـرکـ نگآهَش رآ بِه پسَر دوختـ...
وَ مگَـر مےشوَد عآشِق بود و بآ اینْ جملِه اَز عشقَتـ نَفستـ بنْد نیآیـَد؟:)
اَشکـ دَر چشمآنَش جمعْ شُد ...
لبـ هآے لرزآنَش تکآنَ خُـورد:)
برآے گفتَنِ بلِه بِه مَردِ رویآهآیَش:)
کِه بآ جملِه ے بعدے پسَر هَر چِه آرِزو و رویآ بودْ بِه یکبآرِه بَر سرش آوآر شُد:)
(:بِه نظرِتـ اینجورے اَزَش خآستِگآرے کنمْ آبجے؟:)