ماه بیرون زده ریت بکند رویت را

مــاه، بیرون زده رؤیت بکند رویت را
نستـــرن وا شده تا حس بکند بویت را

سازْ زن ها همه از دست تو بیچاره شدند
نزن اِنقدْر به هــم جفت النگـــویت را

میشـود یک شبه کامل بشود دیوانم
تـا سحر گاه اگر شانه کنم مویت را

منم آن شیر نگون بخت که در آخر عمر
شده معتاد، دو تا چشم چو آهویت را

در مصاف مـــنِ بیچاره عزیزم بشکاف
لا اقل ارتش پیونـــدِ دو اَبـــرویت را

کاش سرما بخورم دکتر من نسخه کند:
عســل از کنج لب و تُرْشیِ لیمویت را

نظــمِ اشعار مرا باد بـه هــم میریزد
تو اگر بـاز کنی گیره ی گیسـویت را

#کنعان_محمدی
دیدگاه ها (۱)

تار گیتارم دگر امشب برایم کوک نیستتار موهای بلندت را برایم س...

‌تب کرده ام و دلهره دارم نکند تواز دوری من هیچ نباشد به خیال...

کافیست کنارم باشیکافیست حواسم کنار حواست باشدتا این ترافیک ل...

اقرا باسم خودتکه لال کردی زبانی که خالقم بی نقص آفریده بود ....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط