وقتی عاشق قاتلت میشی
وقتی عاشق قاتلت میشی
pنمیدونم چند
*تو کلاس*
به درس گوش دادم زنگ خورد وسایلمو جم کردم که برم یهو ارسام صدام کرد
برگشتم ببینم چی میگه :(بچه ها الان دیگه ا.ت خوب شد و خونه ی خودش زندگی میکنه)
ارسام:ا.ت یه دیقه وایسا کارت دارم
ا.ت:بله وایسادم
ارسام:امشب من خونه م یه مهمونی دارم
توعم دعوتی میای دیگه؟
ا.ت:فردا که یکشنبه س طعتیله کاریم ندارم
پس اره میام
ارسام:خب عالی شده خودم ساعت ۷میام
دنبالت اماده باش
ا.ت:نه خودم میام لازم نی..(ارسام نزاشت حرفشو بزنه وپرید وست حرفش)
ارسام:تو مهمون افتخاریمی پس
خودم میام دنبالت حرفم نباشه
ا.ت:اوکه پس گفتی ساعت ۷ اره
ارسام:اره من دیگه میرم میبینمت
ا.ت:میبینمت
*ا.ت ویو*
الان ساعت ۱۲:۳۰بود باید تا ۷ حاضرشم سریع رفتم خونه لباسامو عوض
کردم امدم رفتم پاساژ خرید کردم بعد از کلی
خرید اومدم خونه که دیدم ساعت۵ وای خاک
یه چیزی خوردم بعد رفتم حاضر شم اول یه
دوش ۱۰مین گرفتم بعد امدم موهام که تا
موچه پام بود رو خوشک کردم ۲۰مین طول
کشید بعد یه ارایش تغریبا قلیز کردم
(عکس لباس کفش و میکاپ و موها رنگ موها شو میزارم)
حاضر شد ساعت ۶:۴۰ دیقع بود پس هنوز وقت داشتمم
نشستم با گوشیو ور رفتم تا ارسام زنگ زد
*مکالمه*
ا.ت:الو
ارسام:سلام
ا.ت:سلام خوبی
ارسام:اره ت خوبی بیا
پایین جلو درم
ا.ت:اومدم
*پایان مکالمه*
*ارسام ویو*
منتظر ا.ت بودم که دیدم اومد واقعن خوشگل شده
بود محوش شدم که با صداش به خودم امدم
ا.ت :ارسام ارسام ارسام ارساااااام(اخری رو با جیغ میگه)
ارسام:چیشده کجا اتیش گرفته کی مرده
ا.ت:هیچی نشده فقط یه ساعت دارم صدات میکنم
ارسام:ببخشید حواسم نبود سوار شو بریم
ا.ت: بریم
*فلش بک یه عمارت ارسام*
خب خب خب پایااااان
شرط میخوام بزارم ولی شرطام کمه
برسونید دیگه
لایک:۵
کامنت:۳
ببینید دارم مهربون پیش میرم😊🥺🤝🏻
pنمیدونم چند
*تو کلاس*
به درس گوش دادم زنگ خورد وسایلمو جم کردم که برم یهو ارسام صدام کرد
برگشتم ببینم چی میگه :(بچه ها الان دیگه ا.ت خوب شد و خونه ی خودش زندگی میکنه)
ارسام:ا.ت یه دیقه وایسا کارت دارم
ا.ت:بله وایسادم
ارسام:امشب من خونه م یه مهمونی دارم
توعم دعوتی میای دیگه؟
ا.ت:فردا که یکشنبه س طعتیله کاریم ندارم
پس اره میام
ارسام:خب عالی شده خودم ساعت ۷میام
دنبالت اماده باش
ا.ت:نه خودم میام لازم نی..(ارسام نزاشت حرفشو بزنه وپرید وست حرفش)
ارسام:تو مهمون افتخاریمی پس
خودم میام دنبالت حرفم نباشه
ا.ت:اوکه پس گفتی ساعت ۷ اره
ارسام:اره من دیگه میرم میبینمت
ا.ت:میبینمت
*ا.ت ویو*
الان ساعت ۱۲:۳۰بود باید تا ۷ حاضرشم سریع رفتم خونه لباسامو عوض
کردم امدم رفتم پاساژ خرید کردم بعد از کلی
خرید اومدم خونه که دیدم ساعت۵ وای خاک
یه چیزی خوردم بعد رفتم حاضر شم اول یه
دوش ۱۰مین گرفتم بعد امدم موهام که تا
موچه پام بود رو خوشک کردم ۲۰مین طول
کشید بعد یه ارایش تغریبا قلیز کردم
(عکس لباس کفش و میکاپ و موها رنگ موها شو میزارم)
حاضر شد ساعت ۶:۴۰ دیقع بود پس هنوز وقت داشتمم
نشستم با گوشیو ور رفتم تا ارسام زنگ زد
*مکالمه*
ا.ت:الو
ارسام:سلام
ا.ت:سلام خوبی
ارسام:اره ت خوبی بیا
پایین جلو درم
ا.ت:اومدم
*پایان مکالمه*
*ارسام ویو*
منتظر ا.ت بودم که دیدم اومد واقعن خوشگل شده
بود محوش شدم که با صداش به خودم امدم
ا.ت :ارسام ارسام ارسام ارساااااام(اخری رو با جیغ میگه)
ارسام:چیشده کجا اتیش گرفته کی مرده
ا.ت:هیچی نشده فقط یه ساعت دارم صدات میکنم
ارسام:ببخشید حواسم نبود سوار شو بریم
ا.ت: بریم
*فلش بک یه عمارت ارسام*
خب خب خب پایااااان
شرط میخوام بزارم ولی شرطام کمه
برسونید دیگه
لایک:۵
کامنت:۳
ببینید دارم مهربون پیش میرم😊🥺🤝🏻
۳.۷k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.