سالروز فتح خیبر به دست مولاعلی علیه السلام.
سالروز فتح خیبر به دست مولاعلی علیه السلام.
قسمت1
۲۴ رجب،
وقوع غزوه خیبر در سال هفتم هجری قمری
منطقه ای است وسیع و حاصلخیز در ۳۲ فرسنگی شمال مدینه منوره و در عصر رسول خدا (ص) این ناحیه در اختیار یهودیان قرار داشت.
و تعداد جمعیت آنان در حدود ۲۰۰۰۰ نفر تخمین زده میشد که از میان آنان، دو هزار نفر جنگ آور و مبارز بوده است.
مردان دلاور و رزمجویی چون «مرحب خیبری» در میان آنان به چشم می خوردند.
یهودیان خیبر با پناه دادن به یهودیان فتنه جوی مدینه و همکاری و همدستی با سایر دشمنان اسلام،
خطری برای مسلمانان بودند.
بدین جهت، پیامبر اکرم (ص) پس از بازگشت از سفر حدیبیه و انعقاد صلح با مشرکان قریش و کسب اطمینان از سوی آن ها، متوجه یهودیان ساکن خیبر گردید
و با هزار و چهارصد و به روایتی با هزار و ششصد رزمنده مسلمان عازم خیبر شد.
خیبر هفت قلعه داشت که نامهای آنها عبارتند از:
ناعم
قموص
کتیبه
شِقّ
نطاة
وَطیح
سُلالم
یهودیان برای حفاظت و کنترل خارج دژها،
در کنار هر دژی،
برج مراقبت ساخته و با گماشتن نگهبانانی در آن، جریان خارج دژ را به داخل گزارش میکردند.
ساختمان برجها و دژها طوری ساخته شده بود،
که ساکنان آن بر بیرون قلعه، تسلط کامل داشتند و با ایجاد منجنیق و ابزارهای دیگر میتوانستند مهاجمان را سنگباران کنند.
با حمله سپاه اسلام به خیبر و رسیدن به قلعه
پیامبر (ص) برای نشان دادن مقام و موقعیت حضرت علی (ع) نزد خداوند متعال و اثبات جانشینی حضرت بعد از خودش و رد غاصبان خلافت...
روز اول ابوبکر
و روز دوم عمر را به قصد باز کردن قلعهها فرستاد اما هر دوی آنها بدون فتح باز گشتند!
در یکی از روزها، «ابوبکر» مامور فتح گردید و با پرچم سفید تا لب دژ آمد. مسلمانان نیز به فرماندهی او حرکت کردند، ولی پس از مدتی بدون نتیجه بازگشتند و فرمانده و سپاه هر کدام گناه را به گردن یکدیگر انداخته و همدیگر را به فرار متهم نمودند.
روز دیگر فرماندهی لشکر به عهده «عمر» واگذار شد. او نیز داستان دوست خود را تکرار نمود و بنا به نقل طبری، پس از بازگشت از صحنه نبرد، با توصیف دلاوری و شجاعت فوق العاده رئیس دژ «مرحب»، یاران پیامبر را مرعوب می ساخت!!!
این وضع، پیامبر و سرداران اسلام را سخت ناراحت کرده بود.
در این لحظات پیامبر، افسران و دلاوران ارتش را گرد آورد، و فرمود:
«لاعطین الرایة غدا رجلا یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله یفتح الله علی یدیه لیس بفرار»:
این پرچم را فردا به دست کسی میدهم که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر او را دوست میدارند و خداوند این دژ را به دست او میگشاید. او مردی است که هرگز پشت به دشمن نکرده و از صحنه نبرد فرار نمیکند.
و بنا به نقل طبرسی و حلبی چنین فرمود:
"کرار غیر فرار" :
به سوی دشمن حمله کرده، و هرگز فرار نمیکند.
ادامه دارد
#شیعه#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
قسمت1
۲۴ رجب،
وقوع غزوه خیبر در سال هفتم هجری قمری
منطقه ای است وسیع و حاصلخیز در ۳۲ فرسنگی شمال مدینه منوره و در عصر رسول خدا (ص) این ناحیه در اختیار یهودیان قرار داشت.
و تعداد جمعیت آنان در حدود ۲۰۰۰۰ نفر تخمین زده میشد که از میان آنان، دو هزار نفر جنگ آور و مبارز بوده است.
مردان دلاور و رزمجویی چون «مرحب خیبری» در میان آنان به چشم می خوردند.
یهودیان خیبر با پناه دادن به یهودیان فتنه جوی مدینه و همکاری و همدستی با سایر دشمنان اسلام،
خطری برای مسلمانان بودند.
بدین جهت، پیامبر اکرم (ص) پس از بازگشت از سفر حدیبیه و انعقاد صلح با مشرکان قریش و کسب اطمینان از سوی آن ها، متوجه یهودیان ساکن خیبر گردید
و با هزار و چهارصد و به روایتی با هزار و ششصد رزمنده مسلمان عازم خیبر شد.
خیبر هفت قلعه داشت که نامهای آنها عبارتند از:
ناعم
قموص
کتیبه
شِقّ
نطاة
وَطیح
سُلالم
یهودیان برای حفاظت و کنترل خارج دژها،
در کنار هر دژی،
برج مراقبت ساخته و با گماشتن نگهبانانی در آن، جریان خارج دژ را به داخل گزارش میکردند.
ساختمان برجها و دژها طوری ساخته شده بود،
که ساکنان آن بر بیرون قلعه، تسلط کامل داشتند و با ایجاد منجنیق و ابزارهای دیگر میتوانستند مهاجمان را سنگباران کنند.
با حمله سپاه اسلام به خیبر و رسیدن به قلعه
پیامبر (ص) برای نشان دادن مقام و موقعیت حضرت علی (ع) نزد خداوند متعال و اثبات جانشینی حضرت بعد از خودش و رد غاصبان خلافت...
روز اول ابوبکر
و روز دوم عمر را به قصد باز کردن قلعهها فرستاد اما هر دوی آنها بدون فتح باز گشتند!
در یکی از روزها، «ابوبکر» مامور فتح گردید و با پرچم سفید تا لب دژ آمد. مسلمانان نیز به فرماندهی او حرکت کردند، ولی پس از مدتی بدون نتیجه بازگشتند و فرمانده و سپاه هر کدام گناه را به گردن یکدیگر انداخته و همدیگر را به فرار متهم نمودند.
روز دیگر فرماندهی لشکر به عهده «عمر» واگذار شد. او نیز داستان دوست خود را تکرار نمود و بنا به نقل طبری، پس از بازگشت از صحنه نبرد، با توصیف دلاوری و شجاعت فوق العاده رئیس دژ «مرحب»، یاران پیامبر را مرعوب می ساخت!!!
این وضع، پیامبر و سرداران اسلام را سخت ناراحت کرده بود.
در این لحظات پیامبر، افسران و دلاوران ارتش را گرد آورد، و فرمود:
«لاعطین الرایة غدا رجلا یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله یفتح الله علی یدیه لیس بفرار»:
این پرچم را فردا به دست کسی میدهم که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر او را دوست میدارند و خداوند این دژ را به دست او میگشاید. او مردی است که هرگز پشت به دشمن نکرده و از صحنه نبرد فرار نمیکند.
و بنا به نقل طبرسی و حلبی چنین فرمود:
"کرار غیر فرار" :
به سوی دشمن حمله کرده، و هرگز فرار نمیکند.
ادامه دارد
#شیعه#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
۱.۸k
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.