نظری کردی و من هم نظرم سوی تو شد

......
نظری کردی و من هم ، نظرم سوی تو شد ...
شب منت کش من ، طالب گیسوی تو شد ...

تو گذشتی و چو دیدم ، رخ چون ماه تو را ...
دل وامانده دمی ، عاشق آن روی تو شد ...

به لبم جز تو و اسم تو نیاید سخنی ...
تو چه کردی به دلم ، تا که ثنا گوی تو شد ...

آتش عشق تو در سینه بپا کرده ، شرر ..
دل من در گرو ، هر گره ی موی تو شد ...

بار عشقت چه گرانست و ، کمر میشکند ...
قامتم را بنگر ، چون خم ابروی تو شد ...

جز به سوی تو و عشقت ، نرود پای دلم ...
بشکند پای اگر ، کج ز ره و کوی تو شد....
دیدگاه ها (۵)

......خوشا به بختِ بلنـــــدم که در کنار منیتو هم قرار منی ه...

.....لایقِ وفا باشی، او جفا کند سخت استمثل یک غریبه اگر با ت...

هر روز برایت رویایی باشد در دست ، نه در سرعشقی باشد در دل ،ن...

......ایڹ رسمِ وفا نیست ڪہ تو دور بمانیهر وقت دلت خواست نگا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط