توی یه قصه از زمان شوروی سابق می خوندم
توی یه قصه از زمان شوروی سابق میخوندم
برای اینکه یه مخالف سیاسی رو به زانو در بیارن
توی همسایگیش یه سری آدم خاص رو جایگزین کردن
افراد پر سر و صدا
یه کاری کرده بودن دم به دقیقه یا دعوا باشه
یا سر و صدای بچه و همسایه
هرجا می رفت همین داستان بود براش
خواب و خوراکشو گرفته بودن
کامل طرف دیوونه شد
بدون اینکه حتی یک ساعت بازداشت شه یا شکنجه فیزیکی بشه
فقط با سلب آرامش ازش دیوونهش کردن
یا سعی میکردن براش مشکلات مالی و خونوادگی ایجاد کنن
و اینجوری ذره ذره خرد کردن روح و روانشو
ببین دوست گلم
اگه اجازه بدی آدما نقطه ضعفتو بدونن
دقیقا اون وقتی که انتظارشو نداری
همونی که اصلا فکرشم نمی کردی
بهت ضربه رو میزنه
نذار کسی اونقدر قوی شه که بتونه از پا درت بیاره
#عکسنوشته #ژوان #ژوانی
برای اینکه یه مخالف سیاسی رو به زانو در بیارن
توی همسایگیش یه سری آدم خاص رو جایگزین کردن
افراد پر سر و صدا
یه کاری کرده بودن دم به دقیقه یا دعوا باشه
یا سر و صدای بچه و همسایه
هرجا می رفت همین داستان بود براش
خواب و خوراکشو گرفته بودن
کامل طرف دیوونه شد
بدون اینکه حتی یک ساعت بازداشت شه یا شکنجه فیزیکی بشه
فقط با سلب آرامش ازش دیوونهش کردن
یا سعی میکردن براش مشکلات مالی و خونوادگی ایجاد کنن
و اینجوری ذره ذره خرد کردن روح و روانشو
ببین دوست گلم
اگه اجازه بدی آدما نقطه ضعفتو بدونن
دقیقا اون وقتی که انتظارشو نداری
همونی که اصلا فکرشم نمی کردی
بهت ضربه رو میزنه
نذار کسی اونقدر قوی شه که بتونه از پا درت بیاره
#عکسنوشته #ژوان #ژوانی
۱۱۷.۴k
۲۸ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.