بس کن ا زبا من انطور فالم را نگر
بس کن اي زيباي من، اينطور فالم را نگير
هي نکن امروز و فردا، حس و حالم را نگير؛
شايد اين حرف ِ توباشد اشتباه و مي شود
هـِـي نگو امکان ندارد، احتمالم را نگير؛
من به يادت، خاطراتت، بودنت مشغولم و
جز تو که کاری ندارم، اشتغالم را نگير؛
با تو من ميسوزم امـّا با تو هم روشن شدم،
شعله ات را برندار و اشتعالم را نگير؛
سد نساز و خواهشا ً اين راهها را هم نبند،
رود هستم سمت ِ دريا، اتصالم را نگير؛
ميوه اي کالم وَ هستم متصل بر شاخه ات،
نه ! نکن از خود جدا من را، کمالم را نگير؛
در خيالاتم تو هستي و تو هستي و تويي،
خوش خيالم با خيال ِ تو ، خيالم را نگیر
هي نکن امروز و فردا، حس و حالم را نگير؛
شايد اين حرف ِ توباشد اشتباه و مي شود
هـِـي نگو امکان ندارد، احتمالم را نگير؛
من به يادت، خاطراتت، بودنت مشغولم و
جز تو که کاری ندارم، اشتغالم را نگير؛
با تو من ميسوزم امـّا با تو هم روشن شدم،
شعله ات را برندار و اشتعالم را نگير؛
سد نساز و خواهشا ً اين راهها را هم نبند،
رود هستم سمت ِ دريا، اتصالم را نگير؛
ميوه اي کالم وَ هستم متصل بر شاخه ات،
نه ! نکن از خود جدا من را، کمالم را نگير؛
در خيالاتم تو هستي و تو هستي و تويي،
خوش خيالم با خيال ِ تو ، خيالم را نگیر
- ۴.۴k
- ۰۴ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط