پسری که خیلی دوست دختر داشت بالاخره عاشق شد و ازدواج کرد
پسری که خیلی دوست دختر داشت بالاخره عاشق شد و ازدواج کرد...!!بعد خدا بهش یه دختر داد...!!یه روزی خدا بهش گفت یادته چه جوری اشک دخترها رو در میاوردی...!!حالا خودت دختر داری...!!نظرت چیه...!!؟؟تحمل اشکش و داری...!!؟؟گفت:فقط میتونم بگم پشیمونم و امیدوارم همه اونها که دلشون رو شکستم منو ببخشن!هیچ پدری طاقت دیدن اشکهای دختر شو نداره! پدرهای اینده خوب فکر کنید زمین گرده ها!
- ۲.۲k
- ۰۹ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط