پارت ۱
#لیسا
_تا جایی که یادمه اخرین بار ۵ ساعت درس خوندم
+باشه لیسا بشین
_چشم
#زنگ_آخر
داشتم به استاد نگاه میکردم
امروز قرار بود پسرش بیاد
خیلی ازش تعریف میکرد
میگفت : ((خوشگله...پولداره...خوشتیپه و .....
یهو یکی در زد
+بله
"اقای جئون پسرتون اومده
همه زل زده به در نگاه میکردن
_بگو بیاد تو
+چشم
یه پسر که به پایین خیره شده بود اومد تو
لباس خیلی قشنگی پوشیده بود
سرشو اورد بالا....
همه دهنشون وا مونده بود
پدر به اون زشتی
پسر به این خوشگلی
_پسرم خودتو معرفی کن
"باشه
_تا جایی که یادمه اخرین بار ۵ ساعت درس خوندم
+باشه لیسا بشین
_چشم
#زنگ_آخر
داشتم به استاد نگاه میکردم
امروز قرار بود پسرش بیاد
خیلی ازش تعریف میکرد
میگفت : ((خوشگله...پولداره...خوشتیپه و .....
یهو یکی در زد
+بله
"اقای جئون پسرتون اومده
همه زل زده به در نگاه میکردن
_بگو بیاد تو
+چشم
یه پسر که به پایین خیره شده بود اومد تو
لباس خیلی قشنگی پوشیده بود
سرشو اورد بالا....
همه دهنشون وا مونده بود
پدر به اون زشتی
پسر به این خوشگلی
_پسرم خودتو معرفی کن
"باشه
- ۲۴.۰k
- ۲۱ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط