غزلی تقدیم به صاحت مقدس انسی الحورا حضرت

♦ ️غــــــــــزلی تقدیم به صاحت مقدس انسیة الحـــورا حضرت فاطمه زهرا(س)




به سرفه ات زمن خستــــه آه میگیری
غریبه ام که زمن رو سه ماه می گیری

تمام دلخوشی حیدر ، ای سپاه علی
نــرو پناه منــــــه بـــــے پناه میگیری

گمان کنم زعلی خسته ای که زیر لب
مـــــــــدام ذکــــر وفاتی اله میگیری

مگر که پیر شدی که زشانه ی زینب
برای پاشدنت تکیـــه گاه میگیری؟؟

 هلال من چه شده صورتت که با چادر
به ماه روی خود هُرمی سیاه میگیری؟؟

چه امده سر چشمت ؟؟ حسین را زحسن
میان خانـــــه تو هـــــے اشتباه میگیری

کنون که محسنمان نیست ، گَرد گهواره
تو بر کــــــــدام گل  پابه ماه میگیری؟؟

 وصیتت شده روضه ، برای شرحش هم
ڪــــــفن نذاشتنت را گــــــواه میگیری

به التماس بگویم بمان ، تو وعده زمن
میان  گـــــودے آن قتـــلگاه میگیری؟؟




📄 شاعــــر:کربلایےمحمدجوادحیـدرے

🗂 منبع :
https://t.me/paigaheghatil

#غزل
#فاطمیه

(انتشار بدون ذکر منبع شرعا جایز نمیباشد)
دیدگاه ها (۶)

🏮 شعــــــــــــر..هرکه هستم بدون تو هیچمضرب در صفر هر عدد ص...

🏮 شعـــــــــــــــــــر..انقدر خوبم با توکه حس میکنم جنتشای...

❤ شعـــــــــــر:..هرکه با دل رفت پایش پیش ترجز دلت کس نیست ...

برف و دیگر هیچ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط