عاشقی بر من پریشانت کنم
عاشقی بر من پریشانت کنم
کم عمارت کن که ویرانت کنم
گر دو صد خانه کنی زنبوروار
چون مگس بی خان و بی مانت کنم
تو بر آنک خلق را حیران کنی
من بر آنک مست و حیرانت کنم
ور تو افلاطون و لقمانی به علم
من به یک دیدار نادانت کنم
تو به دست من چو مرغی مرده ای
من صیادم دام مرغانت کنم
بر سر گنجی چو ماری خفته ای
من چو مار خسته پیچانت کنم
چند می باشی اسیر این و آن
گر برون آیی از این آنت کنم
چون خلیلی هیچ از آتش مترس
من ز آتش صد گلستانت کنم
#مولانا
دیوان شمس
کم عمارت کن که ویرانت کنم
گر دو صد خانه کنی زنبوروار
چون مگس بی خان و بی مانت کنم
تو بر آنک خلق را حیران کنی
من بر آنک مست و حیرانت کنم
ور تو افلاطون و لقمانی به علم
من به یک دیدار نادانت کنم
تو به دست من چو مرغی مرده ای
من صیادم دام مرغانت کنم
بر سر گنجی چو ماری خفته ای
من چو مار خسته پیچانت کنم
چند می باشی اسیر این و آن
گر برون آیی از این آنت کنم
چون خلیلی هیچ از آتش مترس
من ز آتش صد گلستانت کنم
#مولانا
دیوان شمس
۲.۳k
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.