شهریور عاشق انار بود

شهریور عاشق انار بود..
اما هیچ وقت حرف دلش رابه انار نزد…
آخر انار شاهزاده ي باغ بود
تاج انار کجا و شهریور کجا!
انار اما فهمیده بود
می خواست بگوید او هم عاشق شهریور است،
اما هر بار تا میرسید فرصت شهریور تمام می‌شد…
نه شهریور به انار می‌رسید
و نه انار می توانست شهریور را ببیند؛
دانه هاي‌ دلش خون شد و ترک برداشت
سالهاست انار سرخ است،
سرخ از داغی و تندی عشق…
و قرن هاست شهریور بوی پائیز می‌دهد!
دیدگاه ها (۳)

به پیچک های ظریفِ اندامتمی پیچم وبا عطرِتنتمجوزِ نقطه نقطه ی...

.راحت باشین . . .من نه قلب دارم . . .نه احساسات . . .نه نارا...

مهم نیست که چهره تون زشته یا زیبااما مهمه درونتون زیبا باشهچ...

تمام صبح بخیرها رابرای تو کنار گذاشته ام!برای چشم هایت!تو پل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط