حیفاما من و تودور از هم می پوسیمغمم از وحشت پوسیدن نیستغمم از زیستن بی تو در این لحظه پر دلهره استدیگر از من تا خاک شدن راهی نیستاز سر این باماین صحرااین دریاپر خواهم زدخواهم مردغم تو این غم شیرین رابا خود خواهم برد …