فصل(۲)پارت(۶)
فصل(۲)پارت(۶)
دیدم تهیونگ با یک پیراهن مشکی و شلوار مشکی با دکمه های باز نشسته رو مبل تا منو دید از جاش پا شد اومد سمتم
_به به خانم خانما
+س..لام
_علیک
+چیزی شده چرا دکمه هات بازه؟
_نه بیبی گرل چیزی نشده فقط قراره خستگی ددیتو رفع کنی
+توروخدا تهیونگ
_امشب ببخشی در کار نیست
+لطفا نه(با بغض)
_نه سریع آبغوره نگیر من قرار نیست ببخشمت
+باشه
_گشنته؟
+آره
_تو یخچال برات رامیون گذاشتم برو بخور
+باشه
تهیونگ رفت تو اتاقش درم بست
(ویو تهیونگ)
خیلی حالم بد بود دلم میخواست ساعت ها گریه کنم ولی نمیتونستم گفتم شاید با س...با ا/ت بهتر شم ولی حس نمیکنم قراره بهتر شم سرم تو گوشیم بود که یهو در باز شد ا/ت بود
_چی شده؟
+دددیییییی(با جیغ)
_هاااااا چتهه(با داد)
+چرا سرم داد میزنی(با بغض)
_سرت داد نزدم
+زدی
_نزدم
+زدییییی
_میگم نزدم دختره پرو دیگه داری میری رو اعصابم
+خیلی بدی باهات قهرم (با گریه)
دوید رفت سمت در و رفت بیرون از خونه سریع رفتم دنبالش اما هر چقدر گشتم ندیدمش برگشتم تو خونه به گوشیش زنگ زدم جواب نداد نگرانش شده بودم چرا من اینقد خرم چرا سرش داد زدم اخهه چرا اون که گناهی نداشت وایی اگه بلایی سرش بیاد چی
که یهو صدای رعد و برق و جیغ همزمان اومد دویدم رفتم تو کوچه دیدم یک دختره که بدنی مثل ا/ت داشت رو زمین افتاده رفتم کنارش دیدم ا/ت برش داشتم بردمش بیمارستان
(علامت دکتر ∆)
∆همراهی خانم کیم ا/ت
_بله
∆شما هستید؟
_بله خودمم چیزی شده؟
∆نه خوشبختانه حال ایشون خوبه فقط..
_فقط چی؟!
∆ایشون به دلیل برخورد رعد و برق به قسمت عصبی و فعال کننده آناتومی بدن و مغزشون
حافظه بلند مدت خودشون رو از دست دادن
_چچ...چی؟؟؟؟؟(با داد)
∆آقای محترم آرامش خودتون رو حفظ کنید اینجا بیمارستانه
_اوک.میتونم ببینمش؟
∆بله بخش مراقبت های ویژه هستند
_ممنون
رفتم تو اتاقش تن بیجونش که رو تخت بودو به سختی نفس میکشید باعث میشد صد بار خودمو نفرین کنم که دیدم چشماش کم کم داره باز میشه
_ا/ت بیب حالت خوبه؟
که از جاش پاشد منو نگاه کرد
+تو کی هستی؟
_منو یادت نمیاد؟
+چرا باید یادم بیاد
که یهو در باز شد......
...............................
خب بچه ها اینم از این پارت
امیدوارم خوشتون اومده باشه
شرایط:(به دلیل اینکه دیر گذاشتمش شرطی نداریم:)
دیدم تهیونگ با یک پیراهن مشکی و شلوار مشکی با دکمه های باز نشسته رو مبل تا منو دید از جاش پا شد اومد سمتم
_به به خانم خانما
+س..لام
_علیک
+چیزی شده چرا دکمه هات بازه؟
_نه بیبی گرل چیزی نشده فقط قراره خستگی ددیتو رفع کنی
+توروخدا تهیونگ
_امشب ببخشی در کار نیست
+لطفا نه(با بغض)
_نه سریع آبغوره نگیر من قرار نیست ببخشمت
+باشه
_گشنته؟
+آره
_تو یخچال برات رامیون گذاشتم برو بخور
+باشه
تهیونگ رفت تو اتاقش درم بست
(ویو تهیونگ)
خیلی حالم بد بود دلم میخواست ساعت ها گریه کنم ولی نمیتونستم گفتم شاید با س...با ا/ت بهتر شم ولی حس نمیکنم قراره بهتر شم سرم تو گوشیم بود که یهو در باز شد ا/ت بود
_چی شده؟
+دددیییییی(با جیغ)
_هاااااا چتهه(با داد)
+چرا سرم داد میزنی(با بغض)
_سرت داد نزدم
+زدی
_نزدم
+زدییییی
_میگم نزدم دختره پرو دیگه داری میری رو اعصابم
+خیلی بدی باهات قهرم (با گریه)
دوید رفت سمت در و رفت بیرون از خونه سریع رفتم دنبالش اما هر چقدر گشتم ندیدمش برگشتم تو خونه به گوشیش زنگ زدم جواب نداد نگرانش شده بودم چرا من اینقد خرم چرا سرش داد زدم اخهه چرا اون که گناهی نداشت وایی اگه بلایی سرش بیاد چی
که یهو صدای رعد و برق و جیغ همزمان اومد دویدم رفتم تو کوچه دیدم یک دختره که بدنی مثل ا/ت داشت رو زمین افتاده رفتم کنارش دیدم ا/ت برش داشتم بردمش بیمارستان
(علامت دکتر ∆)
∆همراهی خانم کیم ا/ت
_بله
∆شما هستید؟
_بله خودمم چیزی شده؟
∆نه خوشبختانه حال ایشون خوبه فقط..
_فقط چی؟!
∆ایشون به دلیل برخورد رعد و برق به قسمت عصبی و فعال کننده آناتومی بدن و مغزشون
حافظه بلند مدت خودشون رو از دست دادن
_چچ...چی؟؟؟؟؟(با داد)
∆آقای محترم آرامش خودتون رو حفظ کنید اینجا بیمارستانه
_اوک.میتونم ببینمش؟
∆بله بخش مراقبت های ویژه هستند
_ممنون
رفتم تو اتاقش تن بیجونش که رو تخت بودو به سختی نفس میکشید باعث میشد صد بار خودمو نفرین کنم که دیدم چشماش کم کم داره باز میشه
_ا/ت بیب حالت خوبه؟
که از جاش پاشد منو نگاه کرد
+تو کی هستی؟
_منو یادت نمیاد؟
+چرا باید یادم بیاد
که یهو در باز شد......
...............................
خب بچه ها اینم از این پارت
امیدوارم خوشتون اومده باشه
شرایط:(به دلیل اینکه دیر گذاشتمش شرطی نداریم:)
۴.۴k
۱۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.