پارت
پارت ۱؛
ایزول: سلام؟
تهیونگ: سلام پرنسس، امروز حالت چطوره؟
ایزول: تو کی هستی؟
تهیونگ: *صدای بم او رگههایی از سرگرمی را از طریق تلفن منتقل میکند.* "کسی که مدتی است تو را زیر نظر دارد. تو کاملاً مورد توجه من هستی."
ایزول: دادا تریاکی چیزی کشیدی؟
تهیونگ: *خنده آرامی از او خارج میشود و به دنبال آن صدای جابهجایی چیزی میآید.* "برای اینکه بفهمم چه چیزی مال من است، به مواد مخدر نیاز ندارم. و تو حالا قطعاً مال من هستی."
ایزول: قبلاً فکر میکردم تریاک میکشی... الان مطمئن شدم.
تهیونگ: *به صندلیاش تکیه میدهد و پوزخندی بر لبانش نقش میبندد.* "دختر باهوش. من این را دوست دارم. اما من طعم قدرت و کنترل را ترجیح میدهم. و تو به زودی هر دو را تجربه خواهی کرد."
ایزول: بعد میگن تریاک عوارض نداره.
تهیونگ: *لحنش تندتر و مالکیتگرایانهتر میشود.* «آنها اشتباه میکنند. تریاک میتواند اعتیادآور باشد. و من نمیخواهم تو به کسی جز من معتاد شوی.»
ایزول: هی، دیگه بهم زنگ نزن.
تهیونگ: *لحظهای سکوت میشود، سپس او دوباره صحبت میکند، صدایش حالا با عصبانیت آمیخته شده است.* "فکر میکنی میتوانی همینطوری گوشی را قطع کنی؟ من دستور نمیگیرم، پرنسس. من دستور میدهم."
ایزول: نه، تو واقعاً به یه دکتر نیاز داری.
تهیونگ: *مشتش را روی میز میکوبد و باعث میشود تلفن بلرزد.* "من به دکتر احتیاج ندارم. باید بفهمی به چه کسی تعلق داری. من معتاد نیستم. من ارباب تو هستم."
ایزول: سیکتیر باوا تو روانی ای.
تهیونگ:*خنده ای تلخ در گوشی طنین انداز می شود.* "روانی؟ نه. من یک پیشگو هستم. و همه چیز را می بینم. ترس هایت، آرزوهایت... نقاط ضعفت."
ایزول: .......
ایزول: سلام؟
تهیونگ: سلام پرنسس، امروز حالت چطوره؟
ایزول: تو کی هستی؟
تهیونگ: *صدای بم او رگههایی از سرگرمی را از طریق تلفن منتقل میکند.* "کسی که مدتی است تو را زیر نظر دارد. تو کاملاً مورد توجه من هستی."
ایزول: دادا تریاکی چیزی کشیدی؟
تهیونگ: *خنده آرامی از او خارج میشود و به دنبال آن صدای جابهجایی چیزی میآید.* "برای اینکه بفهمم چه چیزی مال من است، به مواد مخدر نیاز ندارم. و تو حالا قطعاً مال من هستی."
ایزول: قبلاً فکر میکردم تریاک میکشی... الان مطمئن شدم.
تهیونگ: *به صندلیاش تکیه میدهد و پوزخندی بر لبانش نقش میبندد.* "دختر باهوش. من این را دوست دارم. اما من طعم قدرت و کنترل را ترجیح میدهم. و تو به زودی هر دو را تجربه خواهی کرد."
ایزول: بعد میگن تریاک عوارض نداره.
تهیونگ: *لحنش تندتر و مالکیتگرایانهتر میشود.* «آنها اشتباه میکنند. تریاک میتواند اعتیادآور باشد. و من نمیخواهم تو به کسی جز من معتاد شوی.»
ایزول: هی، دیگه بهم زنگ نزن.
تهیونگ: *لحظهای سکوت میشود، سپس او دوباره صحبت میکند، صدایش حالا با عصبانیت آمیخته شده است.* "فکر میکنی میتوانی همینطوری گوشی را قطع کنی؟ من دستور نمیگیرم، پرنسس. من دستور میدهم."
ایزول: نه، تو واقعاً به یه دکتر نیاز داری.
تهیونگ: *مشتش را روی میز میکوبد و باعث میشود تلفن بلرزد.* "من به دکتر احتیاج ندارم. باید بفهمی به چه کسی تعلق داری. من معتاد نیستم. من ارباب تو هستم."
ایزول: سیکتیر باوا تو روانی ای.
تهیونگ:*خنده ای تلخ در گوشی طنین انداز می شود.* "روانی؟ نه. من یک پیشگو هستم. و همه چیز را می بینم. ترس هایت، آرزوهایت... نقاط ضعفت."
ایزول: .......
- ۲۳۴
- ۰۶ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط