آن لحظه کدام بوده..آن لحظه ی غریبی که سرریز شدی تووی دلم؟
آن لحظه کدام بوده..آن لحظه ی غریبی که سرریز شدی تووی دلم؟
پای کدام لحظه بوده که یکهو دیدم که بی تو زندگی خودِ مرگ بی صداست؟
که دیدم دوور که میشوی زندگی بیریختی اش توی ذوق ام می زند.
که تماشات کنم که می ایستی پشت سینک.ظرف ها را دانه دانه با دقت میشوری.دانه دانه را میسابی.انگشت میکشی که ببینی صدا میدهند.. که از آنور بگویی این دفترای منو کجا گذاشتی پیداشون نمی کنم؟ که بعد من بگویم تو آرت پن من و کجا گذاشتی؟ که بگویی اونو من برداشتم که حواست بیشتر به من باشه نه کار.
کی کدام لحظه بود که من شیفته ی این شیوه ی تماشای تو تووی زندگیم شدم؟
که دیدم بی تو که نمیشود.که دیدم تو که نباشی پای زندگیم بغض میکنم و کز میکنم گوشه ای .
که عادت نشدی..که فکر میکردم نبودنت کم میکند ازین همه میل به خواستنت اما نشد.که بعد تمام این روزها هیچ وقت تکراری نشدی...
پای کدام لحظه بوده که یکهو دیدم که بی تو زندگی خودِ مرگ بی صداست؟
که دیدم دوور که میشوی زندگی بیریختی اش توی ذوق ام می زند.
که تماشات کنم که می ایستی پشت سینک.ظرف ها را دانه دانه با دقت میشوری.دانه دانه را میسابی.انگشت میکشی که ببینی صدا میدهند.. که از آنور بگویی این دفترای منو کجا گذاشتی پیداشون نمی کنم؟ که بعد من بگویم تو آرت پن من و کجا گذاشتی؟ که بگویی اونو من برداشتم که حواست بیشتر به من باشه نه کار.
کی کدام لحظه بود که من شیفته ی این شیوه ی تماشای تو تووی زندگیم شدم؟
که دیدم بی تو که نمیشود.که دیدم تو که نباشی پای زندگیم بغض میکنم و کز میکنم گوشه ای .
که عادت نشدی..که فکر میکردم نبودنت کم میکند ازین همه میل به خواستنت اما نشد.که بعد تمام این روزها هیچ وقت تکراری نشدی...
۹۰۰
۱۷ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.