همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان ترا که من هم برسم به آرزویی
به کسی جمال خود را ننموده ای و بینم
همه جا به هر زبانی بود از تو گفتگویی
به ره تو بسکه نالم ، ز غم تو بسکه مویم
شده ام ز ناله نالی شده ام ز مویه مویی
همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار چنگی
من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی
چه شود که راه یابد سوی آب، تشنه کامی؟
چه شود که کام یابد ز لب تو ، تشنه کامی ؟
شود اینکه از ترحم، دمی ای سحاب رحمت
من خشک لب هم آخر ز تو تر کنم گلویی ؟
بشکست اگر دل من ، به فدای چشم مستت
سر خم می سلامت ، شکند اگر سبویی
همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی
چه زیان ترا که من هم برسم به آرزویی
به کسی جمال خود را ننموده ای و بینم
همه جا به هر زبانی بود از تو گفتگویی
به ره تو بسکه نالم ، ز غم تو بسکه مویم
شده ام ز ناله نالی شده ام ز مویه مویی
همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار چنگی
من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی
چه شود که راه یابد سوی آب، تشنه کامی؟
چه شود که کام یابد ز لب تو ، تشنه کامی ؟
شود اینکه از ترحم، دمی ای سحاب رحمت
من خشک لب هم آخر ز تو تر کنم گلویی ؟
بشکست اگر دل من ، به فدای چشم مستت
سر خم می سلامت ، شکند اگر سبویی
همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی
- ۴.۱k
- ۰۷ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط