گفت: الان نوبت امیر محمده؟!
گفت: الان نوبت امیر محمده؟!
گفتم: آره
گفت: پدرشم میخوام پاشو ببوسم
بعدی نوبت ریحانه بود، همون کاپشن صورتی گوشواره قلبی.
دیدم باز اومد گفت: دخترمه میخوام بغلش کنم.
بعدی نوبت فاطمه سلطانی بود تا دیدمش شوکه شدم.
دیگه نذاشت بپرسم، خودش گفت: اینم همسرمه.
نفهمیدی چی شد، صدبار بخون..
گفتم: آره
گفت: پدرشم میخوام پاشو ببوسم
بعدی نوبت ریحانه بود، همون کاپشن صورتی گوشواره قلبی.
دیدم باز اومد گفت: دخترمه میخوام بغلش کنم.
بعدی نوبت فاطمه سلطانی بود تا دیدمش شوکه شدم.
دیگه نذاشت بپرسم، خودش گفت: اینم همسرمه.
نفهمیدی چی شد، صدبار بخون..
۱.۴k
۱۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.