تو ونوس برنزهای بودی

تو ونوسِ برنزه‌ای بودی
با یه لب‌خندِ بی‌غش و ساده
پیِ ردِت رو ماسه‌ها می‌گشت
این نهنگِ به ساحل افتاده.

من دچارِ نگاهِ ایرانیت،
مستِ عطرِ فرانسویت بودم
شمس بودی تو جلدِ یه پری و
منِ دیوونه «مولویت» بودم.

شکلِ آیدای شاملو مُرده،
غمِ پشتِ نگات مُسری بود
بوفِ کوری نخونده داشتی تو
اون دو نیلوفرِ سیاه و کبود.

حل شدم تو چشات و حس کردم
اگه از من جداشی می‌میرم
مثلِ یه ماهیِ جدا از آب،
لاله و لادنِ جدا از هم.

طعمِ لب‌هات خلاصه‌ی طعمِ
لبِ زن‌هایی بود که بوسیدم
من تو رو لحظه‌، لحظه‌ی عمرم،
توی جاهای مختلف دیدم.

هرجای دنیا دیدمت مثلِ
کهربا غرقِ جاذبه‌م کردی
هر دفعه اسمِ تازه‌ای داشتی،
هر دفعه قول دادی برگردی.

رنگِ چشمات مدام عوض می‌شد،
منو هر مرتبه نمی‌شناختی
من برات از گذشته می‌گفتم،
تو برام شونه بالا می‌انداختی.

توی عکسام کنار من هستی،
هر دفعه با یه صورتِ تازه
با شباهت به چهره‌ای واحد
که نمی‌میره، رنگ نمی‌بازه.

گاهی پیشم نشستی وقتی که
شمعای کیکو فوت می‌کردم
گاهی شکل پرستاری بودی
که با عکسش سکوت می‌کردم.

کی‌می‌دونه کجا تموم می‌شی،
کی می‌دونه که بارِ دیگه کِیه
تو یه بازیگرِ تئاتری یا
دخترِ شاعری که تو اِل.اِیه.

تو رو با یه نگاه می‌شناسم،
با هر اسم و لباسی که باشی
یه زنی که همیشه گم می‌شی
تا با یه شکلِ تازه پیداشی.

حالا رو تخت‌خواب خوابیدی،
تیکه‌ای از تمامِ این پازل
من خودم رو شبیه می‌بینم
به نهنگی که مُرده تو ساحل.


#یغما_گلرویی
دیدگاه ها (۹)

مثل باد سرد پاییز غم لعنتی به من زدحتی باغبون نفهمیدکه چه آف...

غمگین تر از گالیله ام بانو... اخبار مرتد بودنم پیچید! ...

مطمئنم عشق اول بهترین عشق است چونمادر آدم نخستین عشق قلب آدم...

آبـان هوایش غرق دلتنگیستعطرِ تو را در مشت خود داردفهمیده خیل...

چرامن پارت ۴از همون دار دسته ی پیر مرده ستات و جونکوک: خوش ا...

پل اعتمادیه سبد خوراکی همیشه در آشپرخونه اداره وجود داشت. اگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط