عاشقانه
بخود وقتے تو را پیوند میزد
خدا بر غنچه ها لبخند میزد
لطافت را ز بومِ گونه هایت
به برگ گل هوایے چند میزد
بلورے از بلنداے شڪیلت
به رگهایت عسل آوند میزد
چنان مستانه دل بُردے ز دنیا
ڪه خلخالت فلک را بند میزد
جهان یک جام لبریز از شراب و
به این تلخے لبِ تو قند میزد
خدا بر غنچه ها لبخند میزد
لطافت را ز بومِ گونه هایت
به برگ گل هوایے چند میزد
بلورے از بلنداے شڪیلت
به رگهایت عسل آوند میزد
چنان مستانه دل بُردے ز دنیا
ڪه خلخالت فلک را بند میزد
جهان یک جام لبریز از شراب و
به این تلخے لبِ تو قند میزد
۸۱.۵k
۱۱ اسفند ۱۴۰۱