خاطرات شهید
#خاطرات_شهید
تیم ما یک تیم ۱۲ نفره بود وقتی رسیدم سوریه و باتوجه به رسته ی بچه ها گروه ها و گردان ها رو به صورت تخصصی تقسیم کردن ؛ بنده تک تیرانداز بودم و شهید میلاد یک نیروی تک ور بود «یعنی با اسلحه کلاش کار میکرد» هر تیمی معمولا برای خودش یک روحانی داشت و ما ناراحت بودیم که گروه ما یک روحانی نداره که نماز رو جماعت بخونیم هیچ کدوم از بچه ها هم جلو نمی ایستادند ،
۱۳روز گذشته بود که اونجا بودیم و نماز ها رو می رفتیم با گروه های دیگه میخوندیم ، یک شب که توی یک خونه موندیم و خونه رو به کنترل خودمون در اورده بودیم توی خونه یک چاه بود وقتی سر چاه نشسته بودیم به شهید میلاد گفتم خب اقا میلاد بگو ببینم چند سالته ؟ چیکار میکنی ؟ متاهلی ؟بچه داری ؟و از این سوالها...
لحظه ای که گفت متولد ۷۴ هستم گفتم خدایا سربازهای امام خامنه ای هیچی کم ندارن از دلاور های امام خمینی (ره) ، گفتم خب حالا چیکاره هستی ؟ گفت صداشو در نیار.... طلبه هستم...اقا تا گفت طلبه هستم یه کوچولو محکم زدم به کمرش گفتم ای نامرد ۱۳ روز نمازه ما مثل آوره ها شده و جماعت نصیبمون نشده پ چرا چیزی نگفتی ؟
سرشو انداخت پایین و یک لبخند و تبسم آرومی کرد...
خلاصه اون شب شهید میلاد رو گذاشتیم جلو و نصیبمون شد یک نماز مغرب و عشا پشت سرش بخونیم. اینقدر این پسر عزت نفس داشت که حتی به ما نگفت طلبه است
و اون شد اخرین نماز ما که صبحش باید میرفتیم روی ارتفاعات العیس سنگر بزنیم برای خط پدافندی محکم که دقیقا همون صبح یعنی ساعت ۱۱ صبح اینا بود در تاریخ ۱۰آذر ۹۴ «که مصادف شد با شب اربعین سیدالشهدا» که بوسیله موشک تاو آمریکایی اقا میلاد و دو تن دیگر از دوستان به شهادت رسیدند...
و من ناپاک و ضعیف النفس فقط برای ۳۰ ثانیه از میلاد و دوستان دور شدم که یکباره صدای عجیبی منو زمین گیر کرد .
یک چیز همیشه برام سوال بود بعد از شهادت بچه ها که ۳تن از بچه ها شهید شدن همیشه ۳کبوتر اونجا مینشستن «عکس کبوترها رو دارم ولی چون منطقه هنوز امنیتی است در فرصت های بعدی نشونتون میدم»
باوجود اینکه من تک تیرانداز بودم ولی نذاشتم اسلحه کلاش شهید میلاد زمین بمونه روی اسلحه نوشتم شهید میلاد به یادت ماشه میکشم و در عملیات بعد کلاش شهید میلاد همراهم بود
شهید مدافع حرم که متولد ۱۳۷۴ بود...
#طلبه_شهید_میلاد_بدری
اهل استان خوزستان شهرستان امیدیه
اعزامی از تیپ تکاور ۱۵ امام حسن مجتبی (علیه السلام) شهرستان بهبهان
راویهم_تیمی_شهید #مدافع_سبزحرم
تیم ما یک تیم ۱۲ نفره بود وقتی رسیدم سوریه و باتوجه به رسته ی بچه ها گروه ها و گردان ها رو به صورت تخصصی تقسیم کردن ؛ بنده تک تیرانداز بودم و شهید میلاد یک نیروی تک ور بود «یعنی با اسلحه کلاش کار میکرد» هر تیمی معمولا برای خودش یک روحانی داشت و ما ناراحت بودیم که گروه ما یک روحانی نداره که نماز رو جماعت بخونیم هیچ کدوم از بچه ها هم جلو نمی ایستادند ،
۱۳روز گذشته بود که اونجا بودیم و نماز ها رو می رفتیم با گروه های دیگه میخوندیم ، یک شب که توی یک خونه موندیم و خونه رو به کنترل خودمون در اورده بودیم توی خونه یک چاه بود وقتی سر چاه نشسته بودیم به شهید میلاد گفتم خب اقا میلاد بگو ببینم چند سالته ؟ چیکار میکنی ؟ متاهلی ؟بچه داری ؟و از این سوالها...
لحظه ای که گفت متولد ۷۴ هستم گفتم خدایا سربازهای امام خامنه ای هیچی کم ندارن از دلاور های امام خمینی (ره) ، گفتم خب حالا چیکاره هستی ؟ گفت صداشو در نیار.... طلبه هستم...اقا تا گفت طلبه هستم یه کوچولو محکم زدم به کمرش گفتم ای نامرد ۱۳ روز نمازه ما مثل آوره ها شده و جماعت نصیبمون نشده پ چرا چیزی نگفتی ؟
سرشو انداخت پایین و یک لبخند و تبسم آرومی کرد...
خلاصه اون شب شهید میلاد رو گذاشتیم جلو و نصیبمون شد یک نماز مغرب و عشا پشت سرش بخونیم. اینقدر این پسر عزت نفس داشت که حتی به ما نگفت طلبه است
و اون شد اخرین نماز ما که صبحش باید میرفتیم روی ارتفاعات العیس سنگر بزنیم برای خط پدافندی محکم که دقیقا همون صبح یعنی ساعت ۱۱ صبح اینا بود در تاریخ ۱۰آذر ۹۴ «که مصادف شد با شب اربعین سیدالشهدا» که بوسیله موشک تاو آمریکایی اقا میلاد و دو تن دیگر از دوستان به شهادت رسیدند...
و من ناپاک و ضعیف النفس فقط برای ۳۰ ثانیه از میلاد و دوستان دور شدم که یکباره صدای عجیبی منو زمین گیر کرد .
یک چیز همیشه برام سوال بود بعد از شهادت بچه ها که ۳تن از بچه ها شهید شدن همیشه ۳کبوتر اونجا مینشستن «عکس کبوترها رو دارم ولی چون منطقه هنوز امنیتی است در فرصت های بعدی نشونتون میدم»
باوجود اینکه من تک تیرانداز بودم ولی نذاشتم اسلحه کلاش شهید میلاد زمین بمونه روی اسلحه نوشتم شهید میلاد به یادت ماشه میکشم و در عملیات بعد کلاش شهید میلاد همراهم بود
شهید مدافع حرم که متولد ۱۳۷۴ بود...
#طلبه_شهید_میلاد_بدری
اهل استان خوزستان شهرستان امیدیه
اعزامی از تیپ تکاور ۱۵ امام حسن مجتبی (علیه السلام) شهرستان بهبهان
راویهم_تیمی_شهید #مدافع_سبزحرم
۱۲.۶k
۱۳ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.