مرحوم فهری زنجانی میفرمودند

مرحوم فِهری زنجانی ‌می‌فرمودند:
در مشهد، آیت الله بهجت را دیدار کردم، پرسیدم:
«یادتان هست پنجاه و پنج سال قبل، نجف با هم در مدرسۀ سید بودیم، دوست بودیم، اگر چه هم درس نبودیم، شما پرواز کردید و ما را جا گذاشتید.
ما که سید بودیم. چه ‌می‌شد دست ما را هم ‌می‌گرفتید؟!
اکنون که مهمان شما هستم، تا عنایت خاصی از امام رضا (علیه‌السلام) برای من نگویید، از این جا نمی‌روم!»
آیت الله بهجت سرشان را پایین انداختند، آن گاه سر را بالا آوردند و فرمودند:
یک بار که به حرم مشرّف شدم، حضرت مرا به داخل روضه نزد خودشان بردند، ده مطلب فرمودند.
یکی این بود:
«مگر ‌می‌شود، مگر ‌می‌شود، مگر ممکن است کسی به ما پناه آورد و ما او را پناه ندهیم؟!»
@BisimchiMedia
دیدگاه ها (۰)

من دخیل التماسم را به چشمت بسته امهشتمین دردانه زهرا به دادم...

نِظٰامِـیون‌ِآیَنْدِه🌱:#یاایــهاالرئــوف 🌹🍃آخرِ صفراست وعزای...

سالروز شهادت امام رئوف، مظهر مهربانی و محبت حضرت علی بن موسی...

🔴تکذیب دستگیری پدر مهسا امینی🔹در حالی که رسانه های فارسی زبا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط