. پادشاهان ایران روزی که ارتش ایران به آتن درآمد در آن شه
.#پادشاهان_ایران روزی که ارتش ایران به آتن درآمد در آن شهر حتی یک کس هم به چشم نمیخورد، ولی ساختمان آکروپل پر از مردمانی بود که به آن پناه برده بودند تا خدای آتنه که خدای آتن بود از آنها نگاهداری کند. همین هم شد و خشایارشا فرمود که کسی آنها را نیازارد. آنهایی که در آکروپل گرد آمده بودند کسانی بودند که نتوانسته بودند خود را از آتن دور کنند، برخی از آنها از روی کمبود ترابرها و برخی از روی نداشتن دارایی در پرستشگاه بزرگ بست نشسته بودند. به امید این که خدای آتنه آنتیان را خواهد رهانید، از همین روی خشایارشا از یورش به آکروپل و کسانی که در آن بودند بازایستاد. خشایارشا میدانست آنهایی که در آکروپل نشستهاند از نبود خواربار به تنگ خواهند آمد و به آنها آزادی داد که از آنجا برون آیند و برای خود خوراک فراهم کنند
پس از گشایش آتن، یونانیان کنکاشیدند. یکی از بزرگان آتن به نام تمیستوکل باور داشت که در آبخوست سالامیس به پدافند بپردازند. پیش از جنگ سالامیس همهٔ فرماندهان ایران، رایشان با درگیری با نیروی دریایی یونان بود مگر نگر یک تن و آن رای دیگر را آرتمیس داد.
نیروی دریایی ایران در نبرد سالامیس پاد کشتیهای یونانی که آرایش رستهای داشتند از روی تنگی جا ستونی یورش برد و ناگهان زیر آتش نیروهای دشمن جای گرفت. جنگ تا شب دنبال شد و در این جنگ بیش از نیمی از کشتیهای ایران نابود شدند و بنابراین سپاه ایران پشت نشست. یونانیان که نخست از پیروزی خود آگاه نبودند، در بامداد روز پسین با شگفتی دیدند که از کشتیهای ایرانی نشانی نیست.
در همین زمان خشایارشا پیامهای بدی از ایران دریافت کرد و از این روی با سرداران خود کنکاشید. نگر مردونیه این بود که خود مردونیه با سیصد هزار سپاهی برای گشایش همهٔ یونان در این سرزمین بمانند و خشایارشا به ایران بازگردد.سپس، به سال ۴۷۹ پیش از میلاد، در نزدیکی پلاته، صدهزار یونانی رویاروی مردونیه رستهها آراستند و زد و خورد خونینی میان مردونیه و پوزانیاس (پائوزانیاس) روی داد. در آغاز انگار که ایرانیان پیروز هستند چرا که بیاندازه دلاوری کردند ولی اینگونه نشد. مردونیه در آغاز جنگ، با تیری کشته شد و سپاه بیسردار ایرانی نبرد بیبهرهای را آغازیدند که تنها سه هزار ایرانی از آن جان به در بردند.
واپسین نبرد میکال بود. بخشی از نیروی دریایی ایران هم که در نزدیکی دماغهٔ میکال جای داشت در همین زمان به دست یونانیها نابود شد. پس از آن شکست، دریای اژه نیز به دست یونانیان افتاد
.
پس از گشایش آتن، یونانیان کنکاشیدند. یکی از بزرگان آتن به نام تمیستوکل باور داشت که در آبخوست سالامیس به پدافند بپردازند. پیش از جنگ سالامیس همهٔ فرماندهان ایران، رایشان با درگیری با نیروی دریایی یونان بود مگر نگر یک تن و آن رای دیگر را آرتمیس داد.
نیروی دریایی ایران در نبرد سالامیس پاد کشتیهای یونانی که آرایش رستهای داشتند از روی تنگی جا ستونی یورش برد و ناگهان زیر آتش نیروهای دشمن جای گرفت. جنگ تا شب دنبال شد و در این جنگ بیش از نیمی از کشتیهای ایران نابود شدند و بنابراین سپاه ایران پشت نشست. یونانیان که نخست از پیروزی خود آگاه نبودند، در بامداد روز پسین با شگفتی دیدند که از کشتیهای ایرانی نشانی نیست.
در همین زمان خشایارشا پیامهای بدی از ایران دریافت کرد و از این روی با سرداران خود کنکاشید. نگر مردونیه این بود که خود مردونیه با سیصد هزار سپاهی برای گشایش همهٔ یونان در این سرزمین بمانند و خشایارشا به ایران بازگردد.سپس، به سال ۴۷۹ پیش از میلاد، در نزدیکی پلاته، صدهزار یونانی رویاروی مردونیه رستهها آراستند و زد و خورد خونینی میان مردونیه و پوزانیاس (پائوزانیاس) روی داد. در آغاز انگار که ایرانیان پیروز هستند چرا که بیاندازه دلاوری کردند ولی اینگونه نشد. مردونیه در آغاز جنگ، با تیری کشته شد و سپاه بیسردار ایرانی نبرد بیبهرهای را آغازیدند که تنها سه هزار ایرانی از آن جان به در بردند.
واپسین نبرد میکال بود. بخشی از نیروی دریایی ایران هم که در نزدیکی دماغهٔ میکال جای داشت در همین زمان به دست یونانیها نابود شد. پس از آن شکست، دریای اژه نیز به دست یونانیان افتاد
.
۱.۸k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰